• not again; anymore, not any more
no more
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. We have no more right to consume happiness without producing it than to consume wealth without producing it.
[ترجمه ترگمان]ما حق نداریم بدون تولید آن، شادی را بدون تولید آن، بدون تولید آن، مصرف کنیم
[ترجمه گوگل]ما حق نداریم که بدون استفاده از شادی، صرف غذا دهیم، تا بتوانیم ثروت را بدون تولید آن مصرف کنیم
[ترجمه گوگل]ما حق نداریم که بدون استفاده از شادی، صرف غذا دهیم، تا بتوانیم ثروت را بدون تولید آن مصرف کنیم
2. Once on shore, we pray no more.
[ترجمه ترگمان]یک بار در ساحل دیگر دعا نمی کنیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که در ساحل، دیگر دعا نمی کنیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که در ساحل، دیگر دعا نمی کنیم
3. Weep no more, no sigh, nor groan. Sorrow calls no time that's gone .
[ترجمه ترگمان]گریه و زاری و ناله و زاری و ناله و زاری و ناله و زاری و ناله و زاری و ناله و زاری و ناله و زاری و ناله و ناله و ناله غم و اندوه وقتی نیست که از بین برود
[ترجمه گوگل]نه بیشتر گریه کنید، نه آه و نه غم و اندوه غم و اندوه به زمان نیاز ندارد
[ترجمه گوگل]نه بیشتر گریه کنید، نه آه و نه غم و اندوه غم و اندوه به زمان نیاز ندارد
4. A man can do no more than he can.
[ترجمه ترگمان]یک مرد می تواند بیش از آنچه بتواند انجام دهد
[ترجمه گوگل]مرد می تواند بیش از آنچه می تواند انجام دهد
[ترجمه گوگل]مرد می تواند بیش از آنچه می تواند انجام دهد
5. You can have no more of the fox than the skin.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از پوست روباه را نمی توانی داشته باشی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید بیش از پوست روباه داشته باشید
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید بیش از پوست روباه داشته باشید
6. There is room for no more than three cars.
[ترجمه ترگمان]برای هیچ کس بیش از سه ماشین جا ندارد
[ترجمه گوگل]اتاق بیش از سه ماشین وجود دارد
[ترجمه گوگل]اتاق بیش از سه ماشین وجود دارد
7. He couldn't lift the table and no more could I.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست میز را بلند کند و من هم نمی توانستم
[ترجمه گوگل]او نمیتواند میز را بلند کند و دیگر نمیتواند
[ترجمه گوگل]او نمیتواند میز را بلند کند و دیگر نمیتواند
8. It was to be a closed circle of no more than twelve women.
[ترجمه ترگمان]این یک دایره بسته بود که بیش از دوازده زن در آن دیده نمی شد
[ترجمه گوگل]این یک دایره بسته بود که نه بیش از دوازده زن داشت
[ترجمه گوگل]این یک دایره بسته بود که نه بیش از دوازده زن داشت
9. My home life was becoming no more than an extension of my job.
[ترجمه ترگمان]زندگی خانوادگی من بیشتر از یک بسط شغلی من در حال تبدیل شدن بود
[ترجمه گوگل]زندگی در خانه من بود تبدیل شدن به بیش از یک فرمت از کار من است
[ترجمه گوگل]زندگی در خانه من بود تبدیل شدن به بیش از یک فرمت از کار من است
10. He said no more until their final parting.
[ترجمه ترگمان]تا آخرین خداحافظی دیگر حرفی نزد
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که نگذاشتند نهایتش را بیشتر بشنوند
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که نگذاشتند نهایتش را بیشتر بشنوند
11. Your essay should be no more than two thousand words long.
[ترجمه ترگمان]مقاله شما نباید بیش از دو هزار کلمه طول بکشد
[ترجمه گوگل]مقاله شما نباید بیش از دو هزار کلمه طولانی باشد
[ترجمه گوگل]مقاله شما نباید بیش از دو هزار کلمه طولانی باشد
12. I have no more time to waste here.
[ترجمه ترگمان]من وقت بیشتری برای هدر دادن ندارم
[ترجمه گوگل]من بیشتر وقت ندارم اینجا اینجا بمونم
[ترجمه گوگل]من بیشتر وقت ندارم اینجا اینجا بمونم
13. Three thousand dollars is no more than a portion.
[ترجمه ترگمان]سه هزار دلار بیشتر از یک سهم نیست
[ترجمه گوگل]سه هزار دلار بیشتر از یک قسمت نیست
[ترجمه گوگل]سه هزار دلار بیشتر از یک قسمت نیست
14. No more for me. I have to watch my weight.
[ترجمه ترگمان] دیگه به خاطر من نیست باید وزنم رو نگاه کنم
[ترجمه گوگل]برای من بیشتر نیست من باید وزنم را ببینم
[ترجمه گوگل]برای من بیشتر نیست من باید وزنم را ببینم
15. Her visit caused no more than a ripple of interest.
[ترجمه ترگمان]دیدار او بیش از یک موج جالب توجهش را جلب کرد
[ترجمه گوگل]دیدار او موجب شد تا بیش از یک موجی از منافع به وجود نیاید
[ترجمه گوگل]دیدار او موجب شد تا بیش از یک موجی از منافع به وجود نیاید
پیشنهاد کاربران
دیگر ، دیگه
دیگر نه ، نه دیگر
بس است
نه بیشتر، نه دیگر
بس کن
not more, not less
نه بیشتر نه کمتر
نه بیشتر نه کمتر
بیشتر از این
بیشتر از این
I can endure no more ( من بیشتر از این نمیتونم تحمل کنم )
I can endure no more ( من بیشتر از این نمیتونم تحمل کنم )
معادل معنایی no more space چی میشه
و همینطور no more being ruthless
و همینطور no more being ruthless
کافیست
No more به معنای ( فراتر از چیزی یا بیشتر از . . . ) یا ( دیگه خبری از . . . نیست )
مثال: به این عبارت توجه کنین؛
I suppose marriage will mean sacrifices
No more shaving your legs on the toilet
تصور می کنم ازدواج به معنای فداکاری باشه. چیزی فراتر از تراشیدن پاهاتون در توالت! یا به این معنی دیگه از شلخته بازیا و خوشگذرونیا خبری نیس.
و یا میشه no more ر مترادف با no longer گرفت که به معنی ( دیگر، اصلا و. . . ) است؛
مثال:
she no longer calles me.
او دیگه به من زنگ نمیزنه.
مثال: به این عبارت توجه کنین؛
I suppose marriage will mean sacrifices
No more shaving your legs on the toilet
تصور می کنم ازدواج به معنای فداکاری باشه. چیزی فراتر از تراشیدن پاهاتون در توالت! یا به این معنی دیگه از شلخته بازیا و خوشگذرونیا خبری نیس.
و یا میشه no more ر مترادف با no longer گرفت که به معنی ( دیگر، اصلا و. . . ) است؛
مثال:
she no longer calles me.
او دیگه به من زنگ نمیزنه.
دیگه کافیه
دیگه نه ، دیگه قرار نیست. . . ، بسه
دیگر بدون ، بدونِ دیگر
نه بیشتر
کلمات دیگر: