• suffering from a congenital lowness of intelligence
mentally retarded
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. He was so slow that many thought him mentally retarded.
[ترجمه ترگمان]خیلی کند بود که بسیاری از آن ها فکر می کردند که او عقب مانده ذهنی است
[ترجمه گوگل]او خیلی کند بود که بسیاری فکر می کردند او ذهنی عقب مانده است
[ترجمه گوگل]او خیلی کند بود که بسیاری فکر می کردند او ذهنی عقب مانده است
2. The programme offers intermediate care for the mentally retarded.
[ترجمه ترگمان]این برنامه، توجه میانی را به عقب مانده ذهنی ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]این برنامه مراقبت متوسط برای عقب ماندگی ذهنی ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این برنامه مراقبت متوسط برای عقب ماندگی ذهنی ارائه می دهد
3. They managed to shift about half of the mentally retarded and emotionally disturbed patients to homes and less restrictive programs.
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند حدود نیمی از بیماران عقب مانده ذهنی و از نظر عاطفی بیمار را به خانه ها و برنامه های محدود محدود کنند
[ترجمه گوگل]آنها موفق به تغییر حدود نیمی از بیماران مبتلا به عقب ماندگی ذهنی و عاطفی به خانه و برنامه های محدود کننده ای شدند
[ترجمه گوگل]آنها موفق به تغییر حدود نیمی از بیماران مبتلا به عقب ماندگی ذهنی و عاطفی به خانه و برنامه های محدود کننده ای شدند
4. There is another kid here who is probably mentally retarded.
[ترجمه ترگمان]یه بچه دیگه هم هست که احتمالا عقب مونده ذهنی - ه
[ترجمه گوگل]بچه دیگری وجود دارد که احتمالا ذهنی عقب مانده است
[ترجمه گوگل]بچه دیگری وجود دارد که احتمالا ذهنی عقب مانده است
5. They're treated as if they're mentally retarded, ending up as factory fodder.
[ترجمه ترگمان]آن ها طوری رفتار می کنند که انگار عقب مانده ذهنی هستند و به عنوان علوفه کارخانه ای به پایان می رسند
[ترجمه گوگل]آنها به گونه ای رفتار می شوند که ذهنیت آنها عقب مانده است و به عنوان خوراک کارخانه به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]آنها به گونه ای رفتار می شوند که ذهنیت آنها عقب مانده است و به عنوان خوراک کارخانه به پایان می رسد
6. He looks after the mentally retarded man, Lennie, and their relationship is a strange one.
[ترجمه ترگمان]او از عقب عقب عقب عقب عقب عقب عقب عقب عقب عقب و عقب نگاه می کند و می گوید که رابطه آن ها عجیب است
[ترجمه گوگل]او پس از مرد عقب مانده ذهنی Lennie به نظر می رسد، و رابطه آنها یک عجیب است
[ترجمه گوگل]او پس از مرد عقب مانده ذهنی Lennie به نظر می رسد، و رابطه آنها یک عجیب است
7. The children are treated as mentally retarded back home, simply because they don't have parents.
[ترجمه ترگمان]کودکان به صورت ذهنی عقب مانده ذهنی هستند، صرفا به این دلیل که پدر و مادر ندارند
[ترجمه گوگل]به دلیل این که والدین ندارند، کودکان به عنوان عقب مانده ذهنی به خانه می روند
[ترجمه گوگل]به دلیل این که والدین ندارند، کودکان به عنوان عقب مانده ذهنی به خانه می روند
8. The child has been abnormally - mentally retarded since childhood.
[ترجمه ترگمان]این کودک از کودکی عقب مانده ذهنی بوده است
[ترجمه گوگل]کودک از زمان کودکی عقب مانده ذهنی بوده است
[ترجمه گوگل]کودک از زمان کودکی عقب مانده ذهنی بوده است
9. China started special education for the mentally retarded children in 197
[ترجمه ترگمان]چین آموزش ویژه کودکان عقب مانده ذهنی را در ۱۹۷ سال آغاز کرد
[ترجمه گوگل]چین تحصیلات ویژه ای برای کودکان عقب مانده ذهنی را در سال 197 آغاز کرد
[ترجمه گوگل]چین تحصیلات ویژه ای برای کودکان عقب مانده ذهنی را در سال 197 آغاز کرد
10. How many mentally retarded people are there in the whole nation?
[ترجمه ترگمان]چه تعداد از افراد عقب مانده ذهنی در کل کشور وجود دارند؟
[ترجمه گوگل]چند نفر از مردم عقب مانده ذهنی در کل ملت وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]چند نفر از مردم عقب مانده ذهنی در کل ملت وجود دارد؟
11. Her younger daughter was mentally retarded.
[ترجمه ترگمان]دختر کوچک تر از نظر ذهنی عقب مانده ذهنی بود
[ترجمه گوگل]دختر جوانش عقب مانده ذهنی بود
[ترجمه گوگل]دختر جوانش عقب مانده ذهنی بود
12. Training mentally retarded children ability of saying can help improve social adaptation.
[ترجمه ترگمان]تعلیم توانایی کودکان عقب مانده ذهنی برای گفتن می تواند به بهبود سازگاری اجتماعی کمک کند
[ترجمه گوگل]توانایی صحبت کردن کودکان با عقب ماندگی ذهنی می تواند به بهبود سازگاری اجتماعی کمک کند
[ترجمه گوگل]توانایی صحبت کردن کودکان با عقب ماندگی ذهنی می تواند به بهبود سازگاری اجتماعی کمک کند
13. Two major areas in which mentally retarded children require help are memory and attention.
[ترجمه ترگمان]دو حوزه اصلی که کودکان عقب مانده ذهنی به کمک نیاز دارند، حافظه و توجه هستند
[ترجمه گوگل]دو حوزه اصلی که کودکان دچار عقب ماندگی ذهنی نیاز به کمک دارند، حافظه و توجه است
[ترجمه گوگل]دو حوزه اصلی که کودکان دچار عقب ماندگی ذهنی نیاز به کمک دارند، حافظه و توجه است
14. Thirty mentally retarded people have been executed in the United States in the past decade.
[ترجمه ترگمان]۳۰ نفر از افراد عقب مانده ذهنی در دهه گذشته در ایالات متحده اعدام شده اند
[ترجمه گوگل]در دهه اخیر، در ایالات متحده آمریکا 30 نفر از مردم عقب مانده ذهنی اعدام شده اند
[ترجمه گوگل]در دهه اخیر، در ایالات متحده آمریکا 30 نفر از مردم عقب مانده ذهنی اعدام شده اند
15. What kinds of children are regarded as mentally retarded?
[ترجمه ترگمان]چه نوع از کودکان به عنوان عقب مانده ذهنی در نظر گرفته می شوند؟
[ترجمه گوگل]چه نوع از کودکان به عنوان عقب افتاده ذهنی در نظر گرفته شده است؟
[ترجمه گوگل]چه نوع از کودکان به عنوان عقب افتاده ذهنی در نظر گرفته شده است؟
پیشنهاد کاربران
عقب مانده ذهنی
شیرین عقل
کلمات دیگر: