تمام توقف ها را بکشید
pull out all the stops
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
از هیچ اقدامی فروگذاری نکردن، تمام تلاش خود را جهت انجام کاری انجام دادن ( =make a special effort )
سنگ تموم گذاشتن
They pulled out all the stops for their daughter's wedding
They pulled out all the stops for their daughter's wedding
به هر دری زدن
از هر امکانی استفاده کردن
از هر امکانی استفاده کردن
از یک شرایط خسته کننده فرار کردن
کلمات دیگر: