کلمه جو
صفحه اصلی

on one's own


(عامیانه) 1- با کوشش یا ابتکار خود شخص 2- شخصا، بدون کمک دیگری

انگلیسی به انگلیسی

• alone, independent; without help

جملات نمونه

1. To present such stark choices on one's own, rather than in a formal Intervention, is commonly ineffective.
[ترجمه ترگمان]ارایه چنین گزینه های استارک به خودی خود، به جای مداخله رسمی، معمولا بی اثر می باشد
[ترجمه گوگل]برای ارائه چنین انتخابهای عجیب و غریبی به خودی خود، به جای مداخله رسمی، معمولا ناکارآمد است

2. Some problems cannot be tackled solely on one's own.
[ترجمه ترگمان]برخی مشکلات را نمی توان تنها به تنهایی حل کرد
[ترجمه گوگل]برخی از مشکلات را نمی توان به تنهایی برطرف کرد

3. It is better to struggle on one's own than to rely on others.
[ترجمه ترگمان]بهتر است آدم برای خودش تقلا کند تا اینکه به دیگران تکیه کند
[ترجمه گوگل]بهتر است در برابر خود به مبارزه بپردازیم تا به دیگران تکیه کنیم

4. Understanding and forecasting capacity based on one's own organization as well as industry patterns based on other cloud-oriented organizations will be a skill in short supply.
[ترجمه ترگمان]درک و ظرفیت پیش بینی براساس سازمان خود و نیز الگوهای صنعت مبتنی بر دیگر سازمان های مبتنی بر ابر، مهارت کافی در تامین کوتاه مدت خواهند داشت
[ترجمه گوگل]ظرفیت درک و پیش بینی بر اساس سازمان خود و نیز الگوهای صنعت بر اساس دیگر سازمانهای ابری گرا، مهارت در عرضه کوتاه است

5. Uh be on one's own also has many disadvantages, right?
[ترجمه ترگمان]در ضمن ممکنه مشکلات زیادی داشته باشه، درسته؟
[ترجمه گوگل]همچنین در مورد خود نیز معایب بسیاری دارد، درست است؟

6. Import and export the qualification on one's own account.
[ترجمه ترگمان]وارد کردن و صدور صلاحیت براساس حساب خود فرد
[ترجمه گوگل]وارد کردن و صادرات مجوز در حساب شخصی خود

7. Socrates'is a philosophical citizenship, relying on one's own powers of independent reason and judgment.
[ترجمه ترگمان]سقراط شهروندی فلسفی است و به قدرت مستقل خود متکی است
[ترجمه گوگل]سقراط یک شهروندی فلسفی است و متکی به قدرت خود استقلال و قضاوت مستقل است

8. Success in study mainly depends on one's own efforts.
[ترجمه ترگمان]موفقیت در مطالعه عمدتا به تلاش های خود فرد بستگی دارد
[ترجمه گوگل]موفقیت در مطالعه عمدتا به تلاش های خود بستگی دارد

9. Quality individual the independent and positive morals quality on one's own initiative that move consciouslieses of subjects morals entity.
[ترجمه ترگمان]کیفیت اخلاقی فرد مستقل و مثبت بر ابتکار خود فرد است که consciouslieses را از ماهیت اخلاقی فرد منتقل می کند
[ترجمه گوگل]کیفیت فردی کیفیت مطلوب اخلاقی مستقل و مثبت را با ابتکار شخصی خود که حرکت آگاهانه از نهادهای اخلاقی افراد را برمی انگیزد

10. Another strategy is to embark on one's own employment search.
[ترجمه ترگمان]یک استراتژی دیگر شروع به جستجوی کار خودش است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از استراتژی ها این است که به جستجو در استخدام خود بپردازد

11. Each employee and meticulous on one's own work position, in a conscientious and down - to - earth manner.
[ترجمه ترگمان]هر یک از کارکنان دقیق و دقیق در موقعیت شغلی خود، با یک روش صادقانه و با سطح پایین به زمین
[ترجمه گوگل]هر کارمند و دقیق در موقعیت خود کار خود، به شیوه ای وجدان و پایین به زمین

12. Lift a rock only to drop it on one's own toes.
[ترجمه ترگمان]سنگی را بلند کن تا آن را روی پنجه پا بگذارد
[ترجمه گوگل]فقط سنگ را بردارید تا انگشتان خود را بردارید

13. The hope, of course, was always that one would be left on one's own.
[ترجمه ترگمان]البته، امید، همیشه این بود که یکی از آن ها تنها می ماند
[ترجمه گوگل]مطمئنا امیدوار بود همیشه یکی باشد که بتواند خود را حفظ کند

14. The dream that the resort offered was of economic independence by being in business on one's own.
[ترجمه ترگمان]رویاهایی که تفریحگاه به آن پیشنهاد می کرد استقلال اقتصادی بود
[ترجمه گوگل]رویایی که ارائه دهنده خدمات استقلال اقتصادی را از طریق کسب و کار در خود دارد

15. Seen from our country's present reality, the choice of the terms of payments of international trade, Propose on one's own initiative few that settles account by this way.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، از واقعیت فعلی کشور ما، انتخاب شرایط پرداخت ها و تجارت بین المللی را پیشنهاد کنید
[ترجمه گوگل]با توجه به واقعیت کنونی کشور ما، انتخاب شرایط پرداخت تجارت بین الملل، پیشنهاد کمی از ابتکار خود را دارد که با این روش حساب می شود

پیشنهاد کاربران

به تنهایی

شخصا

بدون کمک کسی

On one's own :alone

in one's own words
If you say something in your own words, you express it in your own way, without copying or repeating someone else's
. description
. Now tell us in your own words about the events of Saturday

به تنهایی / تنها
EXAMPLE : He learned to tie his shoes on his own when he was three
او وقتی سه ساله بود٬ یاد گرفت کفشاش رو خودش به تنهایی ببنده.


کلمات دیگر: