کلمه جو
صفحه اصلی

doodle


معنی : ابله
معانی دیگر : (هنگام گوش دادن به نطق و غیره بدون هدف روی کاغذ عکس کشیدن یا نوشتن) خطخطی کردن، خطخطی (شده)، ول گشتن، کار بی معنی کردن، (موسیقی - عامیانه) به طور خودمانی و دوستانه نواختن، برای دوستان نواختن، گول زدن، فریفتن، سروصدا کردن

انگلیسی به فارسی

ابله، گول زدن، فریفتن، سروصدا کردن


ابله


انگلیسی به انگلیسی

• scribbled drawing or meaningless scrawl
scribble, draw idly
a doodle is a pattern or picture that you draw when you are bored or thinking about something else.

مترادف و متضاد

ابله (اسم)
fool, screwball, fop, imbecile, blister, doodle, smallpox, pox, pock, dolt, variola, simpleton, half-wit

جملات نمونه

1. I often doodle when I'm on the phone.
[ترجمه امیر جوکار] من اغلب پای تلفن ( موقع صحبت کردن با تلفن ) خط خطی ( با خودکار یا مداد به روی کاغذ یا . . . ) میکنم.
[ترجمه ترگمان]وقتی پشت تلفن هستم، خیلی وقت ها گیج می شوم
[ترجمه گوگل]من اغلب وقتی که من در گوشی هستم آبیاری می کنم

2. Most of them doodle on the pieces of paper they are given.
[ترجمه شیرین] اکثر آنها بر روی کاغذهایی که داده می شوند، خطخطی می کنند.
[ترجمه Hm] اکثر آنها روی کاغذهایی که به آنها داده می شود بی هدف نقاشی می کنند.
[ترجمه ترگمان]بیشترشون روی تکه های کاغذی که داده می کردن
[ترجمه گوگل]اکثر آنها بر روی کاغذهایی که داده می شوند، آبیاری می کنند

3. She started to doodle with the tape as accompaniment.
[ترجمه ترگمان]با نواری که به همراه داشت، شروع به گول زدن کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به ضبط با نوار به عنوان همراهی کرد

4. Politicians no longer need to draw doodle shaped boundary lines to guarantee ward majorities.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران دیگر نیازی به کشیدن خطوط مرزی به شکل سیاه برای تضمین اکثریت بخش ندارند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران دیگر نیازی به کشیدن خطوط مرزی شکل دودل ندارند تا بیشترین بخش را بپوشند

5. I always doodle while I'm talking on the phone.
[ترجمه محمد م] من همیشه در حال مکالمه با تلفن، خط خطی می کنم ( با مداد یا خودکار کاغذ جلوی دست را خط خطی کردن )
[ترجمه ترگمان]من همیشه وقتی دارم با تلفن حرف می زنم فکر می کنم
[ترجمه گوگل]من همیشه در حال صحبت کردن در گوشی هستم

6. You write text, you doodle, you cross things out. . . quite literally a tabula rasa.
[ترجمه ترگمان]، تو متن رو می نویسی \"you\" همه چیز رو به معنای واقعی جلوه میدی
[ترجمه گوگل]شما متن را نوشتید، شما ابله، چیزهایی را از بین می برید کاملا به معنای واقعی کلمه یک tabula راسا

7. Random statistics class doodle, redrawn later as a style comparison.
[ترجمه ترگمان]doodle کلاس آمار تصادفی، بعدا به عنوان یک مقایسه سبک مجددا کشیده می شود
[ترجمه گوگل]آمار تصادفی class doodle، بعدا به عنوان یک مقایسه سبک بارگذاری شده است

8. Kid, obedient behave yourself, and don't doodle!
[ترجمه ترگمان]بچه، مودب باش، و خرفت هم نباش!
[ترجمه گوگل]بچه، مطیع رفتار خود را، و ابله نیست!

9. I've got a Doodle sweetheart, she's my Yankee Doodle joy.
[ترجمه ترگمان]من یه دل سیاه دارم، اون با شادی Yankee
[ترجمه گوگل]من دوست داشتنی Doodle داشته ام، او لذت Yankee Doodle من است

10. The ordinary doodle liquid and paint can be erased easily or removed with menstruum and have no affect to the coating surface.
[ترجمه ترگمان]رنگ و رنگ doodle معمولی را می توان به راحتی پاک کرد یا با menstruum پاک کرد و هیچ تاثیری بر روی سطح پوشش ندارد
[ترجمه گوگل]مایع و رنگ مایع معمولی دودل می تواند به آسانی پاک شود یا با قاعدگی برداشته شود و به سطح پوشش تاثیر نگذارد

11. Shark Encounter'started out as a random doodle in my sketch book.
[ترجمه ترگمان]شارک دور و برش را به عنوان یک ابله تصادفی در دفتر طراحی من بیرون کشیده بود
[ترجمه گوگل]کوسه Encounter'started as a doodle تصادفی در کتاب طرح من

12. Yankee doodle stuck a feather in his cap and called it macaroni.
[ترجمه ترگمان]سرباز یانکی یک پری را در کلاهش قرار داد و ماکارونی را با ماکارونی خواند
[ترجمه گوگل]ابله یانکی یک پر را در کلاه خود گرفت و آن را ماکارونی نامید

13. As soon as I had finished eating, Doodle and I hurried off to Horsehead Landing.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه غذا خوردن را تمام کردم، با عجله به سمت بار انداز رفتم
[ترجمه گوگل]به محض اینکه غذا تمام شد، دودل و من به Horsehead Landing رفتند

14. You do doodle on them, I always wrote all over mine.
[ترجمه ترگمان]تو آن ها را گول می زنی، من همیشه همه چیز را برای خودم نوشتم
[ترجمه گوگل]شما روی آنها دودل می کنید، من همیشه در سراسر من نوشتم

15. Google Doodle also renders a special logo to celebrate Lee's birthday.
[ترجمه ترگمان]گوگل Doodle نیز یک لوگوی ویژه برای جشن تولد لی ارائه می کند
[ترجمه گوگل]گوگل دودل همچنین یک لوگو مخصوص برای جشن تولد لی ارائه می دهد

Some of the students were doodling during the professor's lecture.

بعضی از دانشجویان هنگامی که استاد درس می‌داد، مشغول خط‌خطی کردن کاغذهای خود بودند.


a sheet covered in doodles

ورقه‌ی خط‌خطی شده


پیشنهاد کاربران

طرح

طراحی اشکال کوچک بدون طرح اولیه

ول گشتن، وقت گذرانی کردن، خط خطی کردن، بی هدف نقاشی کشیدن

نقاشی و طرح هایی که کنار کاغذ و کتاب می کشیم وقتی بی حوصله ایم یا داریم به چیزی دیگه فکر می کنیم و مشغول کار دیگه ای هستیم

آلت تناسلی پسر بچه ( در گویش عامیانه )

a doddle اصطلاح یعنی بسیار راحت و مثل آب خوردن

خَطخَطیدن.

علاوه بر معنی های که دوستان اضافه کردند واژه "لوگوی روز" هم معنی میده، مثلا لوگوی google که به مناسبتهای مختلف تغییر میکنه که به این doodle میگن


کلمات دیگر: