کلمه جو
صفحه اصلی

chick


معنی : نوزاد، بچه، جوجه
معانی دیگر : (جانور شناسی) جوجه، بچه ی پرنده، (امریکا- خودمانی) دختر، عزیزم

انگلیسی به فارسی

جوجه، بچه، نوزاد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a newly hatched or immature bird or fowl, esp. a chicken.

(2) تعریف: a young child.

(3) تعریف: (slang) a young woman.

• young chicken; young bird; child (metaphorically); girl or woman (slang)
a chick is a baby bird.

مترادف و متضاد

نوزاد (اسم)
grub, babe, baby, newborn, hatchling, bambino, chick

بچه (اسم)
native, fellow, baby, child, kid, infant, chick, cub, bairn, chicken, brood, calf, chit, whelp

جوجه (اسم)
chick, bird, chicken, brood, squab

جملات نمونه

1. One chick keeps a hen busy.
[ترجمه ترگمان]یه دختره یه مرغ سرش شلوغه
[ترجمه گوگل]یک جوجه مرغ را مشغول می کند

2. A young chicken is called a chick.
[ترجمه ترگمان]یه جوجه جوان بهش میگن جوجه
[ترجمه گوگل]مرغ جوانی جوجه نامیده می شود

3. Chick peas have a distinctive, delicious and nutty flavour.
[ترجمه ترگمان]تیکه تیکه تیکه های کوچیک، خوش مزه و flavour
[ترجمه گوگل]نخود جات طعم متمایز، خوشمزه و نادری دارد

4. That chick pecks out an earthworm from the earth.
[ترجمه ترگمان]اون دختره کرم های خاکی رو از زمین بلند کرده
[ترجمه گوگل]این جوجه کرم خاکی را از زمین می کشد

5. I like the look of the chick.
[ترجمه ....] نگاه آن داف رو دوست دارم
[ترجمه ترگمان] از نگاه اون جوجه خوشم میاد
[ترجمه گوگل]من نگاه جوجه را دوست دارم

6. The chick is ugly and almost reptilian in its appearance.
[ترجمه ترگمان]اون دختره زشت و تقریبا خزنده است
[ترجمه گوگل]جوجه زشت و تقریبا خزنده در ظاهر آن است

7. The chick initially has no fear of man.
[ترجمه ترگمان]این جوجه در ابتدا هیچ ترسی از انسان ندارد
[ترجمه گوگل]جوجه در ابتدا هیچ ترس از انسان ندارد

8. Boil the chick peas, add garlic and lemon juice.
[ترجمه ترگمان]جوجه نخود را حرارت دهید، سیر و عصاره لیمو را به آن ها اضافه کنید
[ترجمه گوگل]جگر جوجه را بجوشانید، سیر و لیمو اضافه کنید

9. The chick finally broke through the shell and struggled out .
[ترجمه ترگمان]اون دختره بالاخره از کاسه در اومد و با دست و پا راه افتاد
[ترجمه گوگل]جوجه در نهایت از طریق پوسته افتاد و تلاش کرد

10. Nor can the nest accommodate the chick when it hatches.
[ترجمه ترگمان]و نه این که آشیانه، جوجه را وقتی که دریچه ها را باز می کند، جا دهد
[ترجمه گوگل]لانه همچنین نمی تواند جوجه را در هنگام جویدن جا بگیرد

11. The parents then feed the chick for up to a year.
[ترجمه ترگمان]سپس والدین جوجه را تا یک سال تغذیه می کنند
[ترجمه گوگل]والدین سپس جوجه را تا یک سال تغذیه می کنند

12. Because transplanted quail cells will behave normally in chick embryos, she realized she had an invaluable natural marker.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که سلول های quail به طور طبیعی در جنین جوجه رفتار می کنند، متوجه شد که یک نشانگر طبیعی ارزشمند دارد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که سلولهای بلدرچین پیوند شده به طور معمول در جنین های جوجه رفتار خواهند کرد، متوجه شد که دارای یک نشانگر طبیعی ارزشمند است

13. The chick embryo proper comes from a very small region resting on the yolk and which is equivalent to the mammalian egg.
[ترجمه ترگمان]جنین جوجه از یک منطقه بسیار کوچک که بر نطفه استراحت می کند و معادل با تخم پستانداران است، به دست می آید
[ترجمه گوگل]مناسب جنین جوجه از یک منطقه بسیار کوچک استوار روی زرده است که معادل تخمک پستانداران است

14. Drain and rinse the chick peas and kidney beans and combine with other beans.
[ترجمه ترگمان]نخود را بردارید و لوبیا و لوبیا قرمز را آبکشی کنید و با لوبیا دیگر ترکیب کنید
[ترجمه گوگل]تخمیر و شستشو نخود جوجه ها و کلیه ها و ترکیب با سایر لوبیا

15. Perhaps Chick was using some kind of sixth sense to follow her rather than simple powers of observation.
[ترجمه ترگمان]شاید جوجه کوچولو از نوعی حس ششم برای پیروی از او به جای توان های ساده مشاهدات استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]شاید جوجه از نوعی از حس ششم استفاده کرد تا به دنبال قدرت ساده ای از مشاهدات باشد

The mother bird was feeding her chicks.

پرنده‌ی مادر جوجه‌های خود را غذا می‌داد.


what a nice chick!

چه تکه‌ی خوبی!


پیشنهاد کاربران

داف ( آمریکایی خودمانی )

خانم جوان

زن، دختر ( غیر مودبانه ) ، زنیکه

آدم پررو، بچه پر رو

جوجه ، بچه یا نوزاد

دختره

برای تحقیر کسی میگن بهش جوجه یا بچه

) ( informal ) a word meaning a young woman, that some people think is offensive

در امریکایی و به صورت عامیانه معنی دختر رو میده، مثلا ( در دبیرستان ها پسر ها اکثر مواقع دختر هارو chick خطاب میکنن، یه جورایی غیر مودبانه ست، )

بیشتر برای تحقیر بچه رو صداش میزنن
مثل زبان عامیانه خودمونی ( جوجه فسقلی ) یا بچه ننه
ولی تو اروپا بیشتر پسرا برا دختر بچه های مدرسه ای بکار میبرن

ضعیفه


کلمات دیگر: