• clear a space for, create a place for
make room for
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Unworthy buildings should be demolished to make room for modern construction.
[ترجمه ترگمان]ساختمان های Unworthy باید برای ساخت فضا برای ساخت مدرن تخریب شوند
[ترجمه گوگل]ساختمان های غیرقابل انکار باید تخریب شوند تا بتوانند برای ساخت و ساز مدرن ساخته شوند
[ترجمه گوگل]ساختمان های غیرقابل انکار باید تخریب شوند تا بتوانند برای ساخت و ساز مدرن ساخته شوند
2. If someone wants you in their life, they'll make room for you. You shouldn't have to fight for a spot.
[ترجمه مهدخت] اگر کسی بخواهد تو در زندگیش باشی برای تو جایگاهی در زندگی خود باز می کند و تو مجبور نیسیتی برای بدست آوردن جایگاه بجنگیو
[ترجمه ترگمان]اگر کسی تو را در زندگی دوست داشته باشد، اتاق را برای تو جا خواهند داد تو نباید برای یه جا مبارزه کنی[ترجمه گوگل]اگر کسی شما را در زندگی خود می خواهد، آنها برای شما اتاق می کنند شما نباید برای یک نقطه مبارزه کنید
3. Half of the forest was cut down to make room for the road.
[ترجمه ترگمان]نیمی از جنگل برای راه رفتن به جاده از هم جدا شده بود
[ترجمه گوگل]نیمی از جنگل قطع شد تا اتاق را برای جاده بسازد
[ترجمه گوگل]نیمی از جنگل قطع شد تا اتاق را برای جاده بسازد
4. The singers bunched up to make room for one more.
[ترجمه ترگمان]خوانندگان برای باز کردن اتاق جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]آوازخوانان برای ایجاد یک اتاق دیگر، مجبور شدند
[ترجمه گوگل]آوازخوانان برای ایجاد یک اتاق دیگر، مجبور شدند
5. How can we make room for all the furniture?
[ترجمه ترگمان]چطور می تونیم برای همه اثاثیه اتاق درست کنیم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم اتاق را برای تمام مبلمان آماده کنیم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم اتاق را برای تمام مبلمان آماده کنیم؟
6. Can you make room for another?
[ترجمه ترگمان]میشه یه جا واسه یه نفر دیگه جا به جا کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید اتاق دیگری را ایجاد کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید اتاق دیگری را ایجاد کنید؟
7. Move down inside, please! Make room for others.
[ترجمه ترگمان]! برید تو، لطفا برای دیگران اتاق درست کن
[ترجمه گوگل]حرکت در داخل، لطفا! اتاق را برای دیگران بگذار
[ترجمه گوگل]حرکت در داخل، لطفا! اتاق را برای دیگران بگذار
8. We had to squash up to make room for the others who wanted to use the lift.
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم جا به جا کنیم تا برای دیگران جا به جا کنیم که می خواستند از آسانسور استفاده کنند
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم برای ایجاد اتاق دیگری برای کسانی که می خواستند از آسانسور استفاده کنند
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم برای ایجاد اتاق دیگری برای کسانی که می خواستند از آسانسور استفاده کنند
9. The children squeezed together to make room for me to sit down.
[ترجمه ترگمان]بچه ها همدیگر را جمع و جور کردند تا من بنشینم
[ترجمه گوگل]بچه ها فشرده شده اند تا اتاق را برای من بنشینند
[ترجمه گوگل]بچه ها فشرده شده اند تا اتاق را برای من بنشینند
10. We squashed up to make room for Sue.
[ترجمه ترگمان]ما له شدیم تا برای سو جا به جا کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای خلوت کردن به سو سوق دادیم
[ترجمه گوگل]ما برای خلوت کردن به سو سوق دادیم
11. I'm trying to make room for a vegetable garden in the backyard.
[ترجمه ترگمان]دارم سعی می کنم یه جا برای یه باغ سبزیجات در حیاط پشتی بسازم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم اتاق حیاط باغی را در حیاط خلوت کنم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم اتاق حیاط باغی را در حیاط خلوت کنم
12. Shove over, friend, and make room for me.
[ترجمه ترگمان]برو کنار، رفیق، و برای من اتاق درست کن
[ترجمه گوگل]برادرم، دوست، و برای من اتاق
[ترجمه گوگل]برادرم، دوست، و برای من اتاق
13. We had to move the furniture to make room for the piano.
[ترجمه ترگمان]مجبور بودیم اثاثیه را ببریم تا برای پیانو اتاق درست کنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم مبلمان را به جای پیانو بگذاریم
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم مبلمان را به جای پیانو بگذاریم
14. Scoot over and make room for your sister.
[ترجمه ترگمان]برو اونور و برای خواهرت اتاق درست کن
[ترجمه گوگل]از بین بردن و ایجاد اتاق برای خواهر خود
[ترجمه گوگل]از بین بردن و ایجاد اتاق برای خواهر خود
پیشنهاد کاربران
( اصطلاح ) : برای کسی یا چیزی فضا، جا بازکردن.
https://idioms. thefreedictionary. com/make room
https://idioms. thefreedictionary. com/make room
کلمات دیگر: