کلمه جو
صفحه اصلی

indoctrination


روانشناسى : تلقین فکرى

انگلیسی به انگلیسی

• teaching, instruction; instruction in a particular doctrine or set of beliefs, brainwashing

جملات نمونه

1. Most intelligent people who have not accepted Freudian indoctrination will ask him to tell that to the Marines.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد باهوشی که indoctrination فرویدی را پذیرفته اند، از او می خواهند که این موضوع را به نیروی دریایی بگوید
[ترجمه گوگل]اکثر افراد هوشمند که از روش تحلیلی فروید پذیرفته اند، از او می خواهند که به تفنگداران دریایی گفته شود

2. It is indoctrination Misguided pride leaves us impervious to any version of success that does not bear the patent of our system.
[ترجمه ترگمان]این تلقین به غرور است که ما را در برابر هر نوع موفقیت که حق اختراع سیستم ما را ندارد، محفوظ نگه می دارد
[ترجمه گوگل]این تدبیر غرور غلط است که ما را به هر نسخه ای از موفقیت که مستلزم ثبت اختراع سیستم ما نیست، ناامن می کند

3. Fear of teacher bias and classroom indoctrination, a perennial concern, was magnified by the development of Peace Studies.
[ترجمه ترگمان]ترس از گرایش معلم و تلقین تحصیلی، یک نگرانی همیشگی، با پیشرفت مطالعات صلح بزرگ شد
[ترجمه گوگل]ترس از تعصب و تعلیم و تربیت در کلاس درس، نگرانی چند ساله، با توسعه مطالعات صلح تقویت شد

4. It may well be that indoctrination in the techniques of terror to destroy the Government would be indictable under either statute.
[ترجمه ترگمان]ممکن است این امر به خوبی این باشد که تلقین به تکنیک های ترور برای نابود کردن دولت تحت هر دو اساسنامه اجرا شود
[ترجمه گوگل]ممکن است به خوبی این باشد که تعلیم و تربیت در تکنیک های ترور برای نابود کردن دولت، تحت هر یک از قوانین قابل محکومیت است

5. It is really, he believes, an indoctrination about multiculturalism.
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که این واقعا \" تلقین آمیز به تعدد فرهنگ ها است
[ترجمه گوگل]او، معتقد است، به خوبی تعمق در مورد چند فرهنگی است

6. in charge of political indoctrination.
[ترجمه ترگمان]در حالی که تعالیم سیاسی را به عهده داشت
[ترجمه گوگل]مسئول تدریسم سیاسی است

7. Sometimes the level of indoctrination seems extreme, especially to those unsympathetic with the message.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات سطح تعالیم مذهبی، به خصوص برای کسانی که نسبت به پیام همدلی دارند، بسیار شدید به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات سطح تعلیم و تربیت به شدت به نظر می رسد، به ویژه آن دسته از افرادی که با پیام مخالف هستند

8. This is the only way in which indoctrination can be avoided and any real understanding of religion conveyed.
[ترجمه ترگمان]این تنها راهی است که می توان از آن اجتناب کرد و هرگونه درک واقعی از مذهب را منتقل کرد
[ترجمه گوگل]این تنها راهی است که می توان از آن ها در آموزش و پرورش جلوگیری کرد و درک واقعی از دین انجام شد

9. Education is indoctrination, or, as described today, the brainwash.
[ترجمه ترگمان]تحصیل، تلقین است، یا چنانکه امروز شرح داده می شود شستشوی مغزی می شود
[ترجمه گوگل]آموزش و پرورش، تعلیم و تربیت است، یا، همانطور که امروز توصیف می شود، شستشوی مغزی است

10. Indoctrination plays different roles at different stages of moral education in China and in the west.
[ترجمه ترگمان]Indoctrination نقش های مختلفی در مراحل مختلف آموزش اخلاقی در چین و غرب ایفا می کند
[ترجمه گوگل]تظاهرات در مراحل مختلف آموزش اخلاقی در چین و در غرب نقش های مختلفی ایفا می کند

11. Anti - indoctrination was one of the most powerful and revolutionary educational trend in the last century.
[ترجمه ترگمان]Anti یکی از قوی ترین و revolutionary روند آموزشی در قرن گذشته بود
[ترجمه گوگل]ضد - تلقین یکی از روند آموزشی قدرتمند ترین و انقلابی در قرن گذشته بود

12. Now indoctrination in education still is influencing Chinese education.
[ترجمه ترگمان]اکنون تلقین به آموزش هنوز بر آموزش چینی تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تعلیم در آموزش و پرورش هنوز بر آموزش و پرورش چینی تاثیر می گذارد

13. Wittgenstein opposes the indoctrination of the religion, criticizing Paul, church and religious rites.
[ترجمه ترگمان]ویتگنشتاین مخالف تلقین مذهب، انتقاد از پاول، کلیسا و مراسم مذهبی است
[ترجمه گوگل]ویتگنشتاین مخالف تعالیم دین است، انتقاد از پل، کلیسا و آیین های مذهبی

14. The AAUP has issued its defence of indoctrination fully cognisant of the fact that these new academic disciplines view their mission as using the classroom to instil an ideology in their students.
[ترجمه ترگمان]The از تلقین این حقیقت که این مقررات جدید آکادمیک، ماموریت خود را با استفاده از کلاس درس برای ایجاد یک ایدئولوژی در دانش آموزان خود، می بینند، دفاع خود را به طور کامل بیان کرده است
[ترجمه گوگل]AAUP دفاع خود را در زمینه تعلیم و تربیت اعلام کرده است که کاملا از این واقعیت مطلع است که این رشته های دانشگاهی جدید مأموریت خود را به عنوان استفاده از کلاس در نظر می گیرند تا ایدئولوژی را در دانش آموزان خود ایجاد کنند

پیشنهاد کاربران

تعالیم مذهبی


مغزشویی، شستشوی مغزی، تلقین فکری


کلمات دیگر: