(عامیانه) متوجه رفتار ناپسند (یا اشتباه و غیره ی) دیگری شدن
catch out
(عامیانه) متوجه رفتار ناپسند (یا اشتباه و غیره ی) دیگری شدن
انگلیسی به فارسی
گرفتن
انگلیسی به انگلیسی
• trap a person in error, catch a person in wrongdoing
جملات نمونه
1. After two years of married life, she was caught out.
[ترجمه ترگمان]بعد از دو سال زندگی زناشویی او دستگیر شد
[ترجمه گوگل]پس از دو سال زندگی ازدواج کرد، او را گرفتار کرد
[ترجمه گوگل]پس از دو سال زندگی ازدواج کرد، او را گرفتار کرد
2. Even the best whitewater rafters get caught out by the fierce rapids here.
[ترجمه ترگمان]حتی بهترین تیره ای سقف هم از تند رفتن تند آب ها در اینجا گیر کرده اند
[ترجمه گوگل]حتی بهترین رطوبت های آب شیرین در اینجا توسط رپیدم های شدید گرفتار می شوند
[ترجمه گوگل]حتی بهترین رطوبت های آب شیرین در اینجا توسط رپیدم های شدید گرفتار می شوند
3. Many investors were caught out by the collapse of the company.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سرمایه گذاران از فروپاشی شرکت به دام افتادند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سرمایه گذاران پس از فروپاشی شرکت گرفتار شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سرمایه گذاران پس از فروپاشی شرکت گرفتار شدند
4. Two of the team were caught out in the first innings.
[ترجمه ترگمان]دو تیم از این تیم در دور اول ضربه زنی کسب شدند
[ترجمه گوگل]دو نفر از این تیم در ابتدای بازی به سر می بردند
[ترجمه گوگل]دو نفر از این تیم در ابتدای بازی به سر می بردند
5. He was caught out while lapping a slower rider.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که لیس زدن یک سوار آرام را لیس می زد، دستگیر شده بود
[ترجمه گوگل]او در حالی که پیاده روی یک رقیب کند، گرفتار شد
[ترجمه گوگل]او در حالی که پیاده روی یک رقیب کند، گرفتار شد
6. She reacted like a child caught out in a lie.
[ترجمه ترگمان]اون طوری رفتار می کرد که انگار یه بچه تو دروغ گیر کرده
[ترجمه گوگل]او مانند یک کودک به دروغ گفتن واکنش نشان داد
[ترجمه گوگل]او مانند یک کودک به دروغ گفتن واکنش نشان داد
7. Many investors were caught out by the fall in share prices.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سرمایه گذاران با کاهش قیمت سهام دستگیر شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سرمایه گذاران در اثر افت قیمت سهام دستگیر شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سرمایه گذاران در اثر افت قیمت سهام دستگیر شدند
8. I earnestly entreat that we don't get caught out again.
[ترجمه ترگمان]صادقانه از او خواهش می کنم که دیگر ما را دستگیر نکنیم
[ترجمه گوگل]من صادقانه می گویم که ما دوباره نمی گرفتیم
[ترجمه گوگل]من صادقانه می گویم که ما دوباره نمی گرفتیم
9. Occasionally, unusual creatures are washed to the shore, but they are rarely caught out at sea.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات موجودات غیر عادی به ساحل برده می شوند، اما به ندرت در دریا گرفتار می شوند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات موجودات غیر معمول به ساحل شسته می شوند، اما به ندرت در دریا می گیرند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات موجودات غیر معمول به ساحل شسته می شوند، اما به ندرت در دریا می گیرند
10. The government has been caught out by the speed of events.
[ترجمه ترگمان]دولت با سرعت حوادث دستگیر شده است
[ترجمه گوگل]دولت با سرعت رویدادها سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]دولت با سرعت رویدادها سر و کار دارد
11. A lot of people were caught out by the sudden change in the weather.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم براثر تغییر ناگهانی هوا غافلگیر شده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم با تغییر ناگهانی هوا روبرو شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم با تغییر ناگهانی هوا روبرو شدند
12. I had underestimated the importance placed on personal cleanliness and hygiene, and had been caught out on my underpants.
[ترجمه ترگمان]من این اهمیت را دست کم گرفته بودم که از پاکیزگی و بهداشت شخصی برخوردار باشم و از زیر لباس زیر پایم دستگیر شده بود
[ترجمه گوگل]من اهمیتی را که بر روی پاکیزگی شخصی و بهداشتی گذاشته بود دست کم نگرفتم و بر زیرساخت های من غلبه کرده بودم
[ترجمه گوگل]من اهمیتی را که بر روی پاکیزگی شخصی و بهداشتی گذاشته بود دست کم نگرفتم و بر زیرساخت های من غلبه کرده بودم
13. And to catch out those in the financial and wider communities who encouraged them to do so.
[ترجمه ترگمان]و برای بیرون آوردن آن ها در جوامع مالی و گسترده تر که آن ها را تشویق به انجام این کار می کنند
[ترجمه گوگل]و کسانی که در جوامع مالی و گسترده ای که آنها را تشویق به انجام این کار کرده اند، را جذب می کنند
[ترجمه گوگل]و کسانی که در جوامع مالی و گسترده ای که آنها را تشویق به انجام این کار کرده اند، را جذب می کنند
14. The tide of magic ebbed and the daemons were suddenly left stranded and dying, like fish caught out of water.
[ترجمه ترگمان]موجی از جادو فروکش کرد و شیطان هایشان مثل ماهی از آب افتاد و در حال مرگ بودند
[ترجمه گوگل]موجی از سحر و جادو فرو ریخت و دیمون ها ناگهان رها شدند و در حال مرگ بودند، مانند ماهی هایی که از آب خارج می شدند
[ترجمه گوگل]موجی از سحر و جادو فرو ریخت و دیمون ها ناگهان رها شدند و در حال مرگ بودند، مانند ماهی هایی که از آب خارج می شدند
15. Provided that they have been well trained the specialists are far less likely to be caught out by a clever interviewer.
[ترجمه ترگمان]مشروط بر اینکه آن ها بخوبی آموزش دیده باشند و به احتمال زیاد توسط یک مصاحبه کننده ماهر دستگیر شوند
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه آنها به خوبی آموزش دیده اند، متخصصان به احتمال زیاد به یک مصاحبه کننده هوشمندانه دست می یابند
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه آنها به خوبی آموزش دیده اند، متخصصان به احتمال زیاد به یک مصاحبه کننده هوشمندانه دست می یابند
پیشنهاد کاربران
گرفتار شدن
راستی آزمایی، آزمودن، آزمودن چیزی به منظور دریافتن درستی یا غلطی آن، مچ گیری
catch someone out
انجام کاری که دروغی کسی در مورد کاری نمی تواند انجام دهد آشکار کند
انجام کاری که دروغی کسی در مورد کاری نمی تواند انجام دهد آشکار کند
Catch sb out: دست انداختن
Dont catch me out :من رو دست ننداز
به اشتباه انداختن
مچ کسی را گرفتن
مچ کسی رو گرفتن ؛ تو موقعیت دشوار قرار دادن
# He tried to catch her out with a difficult question
# I caught him out when I found some letters he'd written
# The examiner will try to catch you out
# They were caught out by the sudden change in the weather
# He tried to catch her out with a difficult question
# I caught him out when I found some letters he'd written
# The examiner will try to catch you out
# They were caught out by the sudden change in the weather
کلمات دیگر: