• sharply, wisely, in a clever manner
astutely
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. john astutely foresaw that the price of gold would go up
جان با زیرکی پیش بینی کرد که قیمت طلا بالا خواهد رفت.
2. Oxford, as Evelyn Waugh astutely observed, is a city best seen in early summer.
[ترجمه ترگمان]آکسفورد، به عنوان اولین Waugh astutely observed، شهری است که در اوایل تابستان به بهترین شکل دیده می شود
[ترجمه گوگل]آکسفورد، همانطور که Evelyn وو به شدت مشاهده کرد، یک شهر است که در اوایل تابستان دیده می شود
[ترجمه گوگل]آکسفورد، همانطور که Evelyn وو به شدت مشاهده کرد، یک شهر است که در اوایل تابستان دیده می شود
3. But it is an astutely packaged and worthwhile collection none the less, with translations from the Zulu on the sleeve.
[ترجمه ترگمان]اما این یک مجموعه بسته بندی با ارزش بسته بندی و ارزشمند نیست، با ترجمه واژه های زولو در آستین
[ترجمه گوگل]با این حال، مجموعه ای از قبیل بسته بندی شده و مقرون به صرفه، با ترجمه های زولو بر روی آستین
[ترجمه گوگل]با این حال، مجموعه ای از قبیل بسته بندی شده و مقرون به صرفه، با ترجمه های زولو بر روی آستین
4. The Liberal campaign was very astutely masterminded by Peter Ensor Walters.
[ترجمه ترگمان]ستاد مبارزاتی لیبرال، رهبری پیتر Ensor والترز بود
[ترجمه گوگل]کمپین لیبرال توسط پیتر انسور والترز به شدت متقاعد شد
[ترجمه گوگل]کمپین لیبرال توسط پیتر انسور والترز به شدت متقاعد شد
5. Proast argued astutely, drawing upon St Augustine's arguments against the Donatists.
[ترجمه ترگمان]Proast استدلال argued را رد کرد و بحث های سنت سنت آگوستین را علیه Donatists کشید
[ترجمه گوگل]پروست با استناد به استدلال های سنت آگوستین در برابر دوناتیست ها استدلال کرد
[ترجمه گوگل]پروست با استناد به استدلال های سنت آگوستین در برابر دوناتیست ها استدلال کرد
6. Tacitus more astutely emphasized their dependence upon tillage farming.
[ترجمه ترگمان]تاسیت نیز بر وابستگی خود به کشاورزی کشاورزی تاکید بیشتری داشت
[ترجمه گوگل]Tacitus بیشتر به شدت بر وابستگی خود را به کشاورزی شخم زده تأکید کرد
[ترجمه گوگل]Tacitus بیشتر به شدت بر وابستگی خود را به کشاورزی شخم زده تأکید کرد
7. I was astutely instructed to prepare for something to go wrong during training sessions and on race day itself.
[ترجمه ترگمان]به من دستور داده شده بود که در طی جلسات آموزشی و خود روز مسابقه، برای چیزی آماده شوم
[ترجمه گوگل]من به شدت دستور دادم برای چیزی که در جلسات تمرین و در روز مسابقه انجام می شود آماده شود
[ترجمه گوگل]من به شدت دستور دادم برای چیزی که در جلسات تمرین و در روز مسابقه انجام می شود آماده شود
8. Resigning, Machiavelli astutely noted, would operate not only to defend against suspicion but also to create a reputation for probity.
[ترجمه ترگمان]Resigning، ماکیاولی، خاطرنشان ساخت که نه تنها برای دفاع در برابر سو ظن، بلکه برای ایجاد شهرتی برای probity، عمل می کند
[ترجمه گوگل]استقرار مجدد، ماکیاولی به شدت خاطر نشان کرد، نه تنها برای دفاع در برابر سوء ظن عمل می کند، بلکه همچنین به ایجاد اعتبار برای شهرت می پردازد
[ترجمه گوگل]استقرار مجدد، ماکیاولی به شدت خاطر نشان کرد، نه تنها برای دفاع در برابر سوء ظن عمل می کند، بلکه همچنین به ایجاد اعتبار برای شهرت می پردازد
9. He astutely read the tea-leaves of public opinion but had no grand vision.
[ترجمه ترگمان]با کمال تعجب برگ های چای را می خواند، اما تصویری از آن دیده نمی شد
[ترجمه گوگل]او به سختی خواندن برگ چای افکار عمومی را خواند اما هیچ دیدگاهی نداشت
[ترجمه گوگل]او به سختی خواندن برگ چای افکار عمومی را خواند اما هیچ دیدگاهی نداشت
10. Chinese entrepreneurs, Hundt astutely notes, are every bit the risk-takers their American counterparts are, but they act from within a well-defined social framework.
[ترجمه ترگمان]کارآفرینان چینی، Hundt astutely، هر کمی ریسک می کنند که همتایان آمریکایی خود هستند، اما آن ها از درون چارچوب اجتماعی به خوبی تعریف شده عمل می کنند
[ترجمه گوگل]هوندت به شدت یادآور می شود که کارآفرینان چینی هر کدام از ریسک پذیران خود را در برابر همتایان آمریکایی خود دارند، اما از یک چارچوب اجتماعی درست تعریف می کنند
[ترجمه گوگل]هوندت به شدت یادآور می شود که کارآفرینان چینی هر کدام از ریسک پذیران خود را در برابر همتایان آمریکایی خود دارند، اما از یک چارچوب اجتماعی درست تعریف می کنند
11. The sociologists Barbara Schneider and David Stevenson have astutely described recent cohorts as “drifting dreamers” with “high ambitions, but no clear life plan for reaching them. ”
[ترجمه ترگمان]جامعه شناسان باربارا اشنایدر و دیوید استیونسون have اخیر را به عنوان \"dreamers شناور\" با \"آرزوهای بلند\" توصیف کرده اند، اما هیچ برنامه زندگی مشخصی برای رسیدن به آن ها وجود ندارد \"
[ترجمه گوگل]جامعه شناسان باربارا اشنایدر و دیوید استیونسون، همجنس گرایان جدید خود را 'رویاپردازان روان' با 'جاهطلبی های بالا'، اما هیچ طرح زندگی روشن برای رسیدن به آنها را توصیف نکرده اند '
[ترجمه گوگل]جامعه شناسان باربارا اشنایدر و دیوید استیونسون، همجنس گرایان جدید خود را 'رویاپردازان روان' با 'جاهطلبی های بالا'، اما هیچ طرح زندگی روشن برای رسیدن به آنها را توصیف نکرده اند '
12. The global network of manipulation that has prevailed astutely on all the aspects of its life is extremely dissapointing and it saddens to us deeply.
[ترجمه ترگمان]شبکه جهانی دستکاری که بر تمام جنبه های زندگی اش غلبه کرده است بسیار پیچیده است و برای ما عمیقا ناراحت کننده است
[ترجمه گوگل]شبکه جهانی دستکاری که به شدت بر تمام جنبه های زندگی آن غالب شده است، بسیار غیرمنتظره است و عمیقا غم انگیز است
[ترجمه گوگل]شبکه جهانی دستکاری که به شدت بر تمام جنبه های زندگی آن غالب شده است، بسیار غیرمنتظره است و عمیقا غم انگیز است
13. Even in a company that astutely manages cultural change, it's rare to have addressed everything the first time out.
[ترجمه ترگمان]حتی در شرکتی که astutely تغییر فرهنگی را مدیریت می کند، نادر است که همه چیز را برای اولین بار در نظر بگیریم
[ترجمه گوگل]حتی در یک شرکت که به شدت تغییرات فرهنگی را مدیریت می کند، اولین بار است که همه چیز را رفع می کند
[ترجمه گوگل]حتی در یک شرکت که به شدت تغییرات فرهنگی را مدیریت می کند، اولین بار است که همه چیز را رفع می کند
14. Astutely observed and delightfully delicate comic drama about a Swedish hippie commune in the Seventies.
[ترجمه ترگمان]Astutely نمایشنامه کمدی بسیار ظریف و ظریف را در مورد یکی از دهقانان \"Swedish\" در the مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]به طرز شگفت انگیزی ظاهری کمیک در مورد کمپای هیپوی سوئدی در دهه هفتاد مشاهده شده و لذت بخش است
[ترجمه گوگل]به طرز شگفت انگیزی ظاهری کمیک در مورد کمپای هیپوی سوئدی در دهه هفتاد مشاهده شده و لذت بخش است
15. That was what Ada Quonsetf astutely intended.
[ترجمه ترگمان]این چیزی بود که آدا با عقل و عقل جور در می آورد
[ترجمه گوگل]این چیزی بود که آدا کوونستف به شدت در نظر داشت
[ترجمه گوگل]این چیزی بود که آدا کوونستف به شدت در نظر داشت
پیشنهاد کاربران
زیرکانه
هوشمندانه، با ذکاوت، با تیزفهمی
با فراست
با تیزبینی
کلمات دیگر: