1. plow a lonely furrow
بی یاور کار کردن،تنها زحمت کشیدن
2. A deep furrow has formed in the rock, where water has run over it for centuries.
[ترجمه ترگمان]یک شیار عمیق در صخره شکل گرفته است، که در آن آب قرن ها طول می کشد
[ترجمه گوگل]دره سنگ عمیق در سنگ ایجاد شده است، که آب آن را برای قرن ها اجرا کرده است
3. An old ox makes a straight furrow.
[ترجمه ترگمان]یک گاو پیر شیار را صاف می کند
[ترجمه گوگل]یک گاو نر قدیمی یک جفت راست را می سازد
4. A deep furrow appeared between his brows.
[ترجمه ترگمان]چین عمیقی بین ابروهایش ظاهر شد
[ترجمه گوگل]یک حفره عمیق بین جلوی او ظاهر شد
5. The river cuts a long straight furrow between the hills.
[ترجمه ترگمان]رودخانه یک شیار طولانی را بین تپه ها قطع می کند
[ترجمه گوگل]رودخانه فوریه ای طولانی بین تپه ها را می بندد
6. But when he looked at me, that furrow of care between his eyes turned into a question mark.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی به من نگاه کرد، خط ارتباطی بین ابروهایش به علامت سوال پیچ خورد
[ترجمه گوگل]اما زمانی که او به من نگاه کرد، این حفره مراقبت بین چشم او تبدیل به علامت سوال شد
7. Another sweep along the side of a deep furrow produced a rusted iron belt-buckle of unusual design.
[ترجمه ترگمان]یک حرکت دیگر در امتداد خطی عمیق، یک سگک کمربند اهن زنگ زده را ایجاد کرده بود
[ترجمه گوگل]جارو دیگر در امتداد یک جرثقیل عمیق، یک کمربند آهن زنگ زده از طراحی غیر معمول تولید کرد
8. The one who ploughed the straightest furrow as declared the winner.
[ترجمه ترگمان]همان کسی که the را شخم زده بود، گفتی برنده است
[ترجمه گوگل]کسی که سریعترین حفاری را به عنوان برنده اعلام کرد
9. You can pick out a furrow after the harrow has gone over it.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که این زخم لعنتی از بین رفت می توانی یک شیار را بخری
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه مزرعه بر آن غلبه کرد می توانید یک حفره را انتخاب کنید
10. Furrow flexure and ancient heat flux on Ganymede.
[ترجمه ترگمان]Furrow flexure و شار حرارتی قدیمی در Ganymede
[ترجمه گوگل]خمیدگی خمشی و شار حرارتی باستانی در Ganymede
11. There are several English teachers at the school, but Jeanne continues to plough a lonely furrow, teaching French and German.
[ترجمه ترگمان]در مدرسه چندین معلم انگلیسی وجود دارد، اما ژان به شخم زدن یک شیار تنها ادامه می دهد، به زبان فرانسوی و آلمانی یاد می دهد
[ترجمه گوگل]در مدرسه چندین معلم انگلیسی وجود دارد، اما جین همچنان به حفاری یکنواخت، آموزش فرانسه و آلمانی ادامه می دهد
12. The government is more than adept at ploughing its own diplomatic furrow.
[ترجمه ترگمان]دولت بیش از مهارت در شخم زدن زمین دیپلماتیک خود مهارت دارد
[ترجمه گوگل]حکومت بیش از آنکه بتواند صهیون دیپلماتیک خود را بشکند، صاحب قدرت است
13. The wild boar ploughs the earth up like a furrow, and does irreparable damage in the cultivated lands.
[ترجمه ترگمان]گراز وحشی در زمین شخم می زند، زمین را مثل شیار شخم می زند و آسیب جبران ناپذیری به سرزمین های کشت پیدا می کند
[ترجمه گوگل]گرگ وحشی زمین را مانند یک خراب می کند و آسیب جبران ناپذیر در زمین های کشت می کند
14. Properties within this unit are long and rectangular and there are traces of ridge and furrow in them.
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها در این واحد دراز و مستطیلی هستند و نشانه هایی از صخره و شیار در آن ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]خواص درون این واحد طولانی و مستطیلی است و در آنها ردیف و حفره وجود دارد
15. The forehead is usually divided by a central ridge or furrow as in much of the Negroid work.
[ترجمه ترگمان]این پیشانی معمولا به صورت یک صخره مرکزی یا شیاری به شکل قسمت زیادی از کار negroid تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]پیشانی معمولا با یک رگه مرکزی یا حفره مرکزی مانند بسیاری از کارهای Negroid تقسیم می شود