1. fluvial plants
گیاهان رودزی
2. Karst landforms related more specifically to fluvial activity are discussed in Chapter
[ترجمه ترگمان]لند فرم های ناخواسته به طور خاص به فعالیت fluvial در فصل مورد بحث و بررسی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در بخش فصل بحث های مربوط به زمین های کارست به طور خاص به فعالیت های رودخانه ای مربوط است
3. The Hujianshan Area is dominated by fluvial and lacustrine-fluviolacustrine delta sediments in Yanchang Formation, which locates in the south extensional of delta system of Anbian.
[ترجمه ترگمان]منطقه Hujianshan با fluvial دلتای fluvial و lacustrine - fluviolacustrine در Yanchang تشکیل شده است که در جنوب شرقی سیستم دلتا of واقع است
[ترجمه گوگل]ناحیه Hujianshan تحت تأثیر رسوبات دلتا فلوئالی و ساحلی-fluviolacustrine در سازند یانچانگ، که در انتهای جنوب delta سیستم Anbian قرار دارد
4. Littoral and fluvial facies depositional soft soil distributes widely in the Zhujiang River Delta of China.
[ترجمه ترگمان]Littoral و fluvial در خاک نرم به طور گسترده در دلتای رودخانه Zhujiang چین توزیع شده اند
[ترجمه گوگل]خاک های لجستیک و فاضلاب خاک رسوبی نرم به طور گسترده ای در دلتای رودخانه Zhujiang از چین پخش می شود
5. Urbanization may cause the change of fluvial geomorphological process system and aggravate the soil erosion and the flood threat.
[ترجمه ترگمان]Urbanization ممکن است موجب تغییر سیستم فرآیند ژئومورفولوژیکی fluvial شده و فرسایش خاک و تهدید سیل را بدتر کند
[ترجمه گوگل]شهرنشینی ممکن است باعث تغییر سیستم فرایندهای ژئومورفولوژیکی رودخانه شود و فرسایش خاک و تهدید سیل را تشدید کند
6. Fluvial sand body is one of the important reservoir in oil bearing basin.
[ترجمه ترگمان]؟ بدنه شنی Fluvial یکی از مخازن مهم در حوزه حمل نفت است
[ترجمه گوگل]ماسه ریختگی یکی از مخازن مهم در حوضه نفت است
7. They measured the fluvial fulvic acid.
[ترجمه ترگمان]آن ها the اسید fulvic را اندازه گیری کردند
[ترجمه گوگل]آنها اسید فلوولی را اندازه گیری کردند
8. The transfer of fluvial balance sections can form subaerial accommodation space.
[ترجمه ترگمان]انتقال بخش های تعادلی fluvial می تواند فضای اقامت subaerial را شکل دهد
[ترجمه گوگل]انتقال مقاطع تعادلی fluvial می تواند فضاهای مسکونی زیر زمینی ایجاد کند
9. Maintain fluvial health life, realize person and fluvial harmony coexist, must be kind to a river.
[ترجمه ترگمان]حفظ زندگی سالم fluvial، درک فرد و هم زیستی مسالمت آمیز با هم، باید نسبت به یک رودخانه مهربان باشند
[ترجمه گوگل]حفظ سلامت فلوولی، تحقق هماهنگی فرد و هماهنگی رودخانه ها، باید به رودخانه لطف داشته باشد
10. The ramparts, with their mural towers, enclose a rectangular town which was built to house both maritime and fluvial ports.
[ترجمه ترگمان]باروها، با برج های mural، یک شهر مستطیل شکل را محصور کردند که برای خانه ای هم بنادر دریایی و هم بندری ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]معابر با برج های تزیین شده خود، یک شهر مستطیلی را که برای ساختن بنادر دریایی و رودخانه ساخته شده است را در بر می گیرد
11. Until this occurs, there can be few spectacular advances such as those achieved recently in fluvial and slope geomorphology.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که این اتفاق رخ دهد، پیشرفت های قابل توجهی نظیر آنچه اخیرا در fluvial و ژئومورفولوژی شیب به دست آمده است، وجود دارد
[ترجمه گوگل]تا زمانی که این اتفاق رخ دهد، پیشرفتهای چشمگیری مانند پیشرفت هایی که اخیرا در ژئومورفولوژی رشته ها و شیب ها به دست آمده است وجود دارد
12. The latter is further sub - divided into gravelly and sandy braided fluvial facies.
[ترجمه ترگمان]دومی به زیر gravelly ماسه ای و رخساره های fluvial تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]دومی بیشتر به صورت ماسه ای و ماسه ای بافته شده فریبی تقسیم می شود
13. In order to utilize water resource continuously, ecological water amount of fluvial resource should be kept.
[ترجمه ترگمان]به منظور بهره برداری مداوم از منابع آب، مقدار آب اکولوژیکی منبع fluvial باید نگهداری شود
[ترجمه گوگل]به منظور استفاده از منابع آب به طور مداوم، مقدار آب زیست محیطی منابع رودخانه باید حفظ شود