کلمه جو
صفحه اصلی

soil conservation


نیکداری خاک (از راه جلوگیری از فرسایش و افزودن مداوم مواد مغذی به خاک)، خاکداری، حفظ خاک، حفاظت خاک، مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی

انگلیسی به فارسی

حفاظت خاک، مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی


حفاظت از خاک، حفاظت خاک، مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a method, such as crop rotation or contour farming, to protect fertile topsoil from erosion or other damage.

• protection of land against erosion

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] حفاظت خاک
[خاک شناسی] حفاظت خاک
[آب و خاک] حفاظت خاک

جملات نمونه

1. Soil conservation is intended to kurb erosion.
[ترجمه ترگمان]حفاظت خاک در اثر فرسایش خاک در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]حفاظت از خاک برای فرسایش در نظر گرفته شده است

2. Both family planning and soil conservation are activities which governments attempt to get people to undertake.
[ترجمه ترگمان]هر دو برنامه ریزی خانوادگی و حفاظت از خاک فعالیت هایی هستند که دولت ها برای انجام آن تلاش می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو برنامه ریزی خانواده و حفاظت از خاک فعالیت هایی است که دولت ها تلاش می کنند مردم را به انجام برسانند

3. The federal regulations said the Soil Conservation man had to approve the damsite.
[ترجمه ترگمان]مقررات فدرال حاکی از آن است که سازمان حفاظت از خاک باید the را تایید کند
[ترجمه گوگل]مقررات فدرال اعلام کرد که انسان حفاظت از خاک مجبور به تصرف کردن دشت شده است

4. Examples of technical failures of mechanical means of soil conservation have already been given in Chapter
[ترجمه ترگمان]نمونه هایی از نقص فنی روش های مکانیکی حفاظت از خاک در حال حاضر در فصل آورده شده است
[ترجمه گوگل]مثال هایی از نقص فنی وسایل مکانیکی حفاظت خاک در فصل قبل داده شده است

5. However, more evidence is needed about soil conservation programmes themselves.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شواهد بیشتری در مورد خود برنامه های حفاظت از خاک وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، شواهد بیشتر در مورد برنامه های حفاظت از خاک خود را

6. In the absence of soil conservation, the productivity of these lands w ill inevitably decline rapidly.
[ترجمه ترگمان]در غیاب حفاظت از خاک، بهره وری این زمین ها به طور اجتناب ناپذیری به سرعت کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]در غیاب حفاظت از خاک، بهره وری این اراضی به ناچار به سرعت کاهش می یابد

7. At the same time, the effectiveness of soil conservation measures is apparent.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، اثربخشی اقدامات حفاظت از خاک مشهود است
[ترجمه گوگل]در عین حال، اثربخشی اقدامات حفاظت خاک آشکار است

8. Some land reforms have embraced soil conservation as a sine qua non of long term productivity gains by land reform beneficiaries.
[ترجمه ترگمان]برخی اصلاحات ارضی، حفظ خاک را به عنوان یک امر ناگزیر از دستاوردهای بهره وری بلند مدت توسط ذینفعان اصلاحات ارضی در نظر گرفته اند
[ترجمه گوگل]برخی از اصلاحات ارضی حفاظت از خاک را به عنوان یک مزیت نسبی به دست آوردن بهره وری بلند مدت از طریق مزایای اصلاحات زمین پذیرفته اند

9. It can also take the lead in teaching soil conservation and environment protection.
[ترجمه ترگمان]همچنین می تواند منجر به آموزش محافظت از محیط زیست و حفاظت از محیط زیست شود
[ترجمه گوگل]همچنین می تواند در تدریس حفاظت از خاک و حفاظت از محیط زیست منجر شود

10. Construction of water and soil conservation and ecological protection projects has been accelerated.
[ترجمه ترگمان]ساخت آب و حفاظت از خاک و حفاظت از محیط زیست تسریع شده است
[ترجمه گوگل]احداث پروژه های حفاظت از آب و خاک و حفاظت از محیط زیست به سرعت افزایش یافته است

11. Nash hedges on water and soil conservation in a one - year - old rubber plantation.
[ترجمه ترگمان]hedges نش در زمینه نگهداری آب و خاک در یک کشت زار rubber یک ساله
[ترجمه گوگل]نوش در حفاظت از آب و خاک در یک کشت و زرع یک ​​ساله حصارکشی میکند

12. Soil conservation is intended to curb erosion.
[ترجمه ترگمان]حفاظت خاک قصد دارد فرسایش را مهار کند
[ترجمه گوگل]حفاظت از خاک در نظر گرفته شده برای جلوگیری از فرسایش است

13. Soil conservation work has been greatly speeded since the conference.
[ترجمه ترگمان]کار حفاظت از خاک از زمان کنفرانس به شدت شتاب گرفته است
[ترجمه گوگل]از زمان برگزاری کنفرانس، حفاظت از خاک بسیار سریع شده است

14. One important fall form of soil conservation is the used of windbreaks.
[ترجمه ترگمان]یک شکل مهم از انقراض خاک استفاده از windbreaks است
[ترجمه گوگل]یک نوع سقوط مهم از حفاظت از خاک استفاده از بادبندها است

پیشنهاد کاربران

soil conservation ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: حفاظت خاک
تعریف: جلوگیری از فرسایش خاک با به کار بردن روش هایی از قبیل آبیاری و مالچ پاشی ( mulching ) و ممانعت از کشت مفرط


کلمات دیگر: