کلمه جو
صفحه اصلی

singlehandedly

انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: alone and without assistance.

- Her husband abandoned her, and she was left to raise her children single-handedly.
[ترجمه ترگمان] شوهرش او را رها کرده بود، و او تنها مانده بود تا بچه خود را بزرگ کند
[ترجمه گوگل] شوهرش او را رها کرد و او را ترک کرد تا فرزندان خود را به تنهایی بکشد

• without assistance, by one person only, alone

جملات نمونه

1. he carried her bodily up the stairway singlehandedly
شخصا او را بدون کمک کسی تا بالای پلکان حمل کرد.

پیشنهاد کاربران

بدون نیاز به کمک، به تنهایی

یک تنه، به تنهایی

تنها و هول هولکی

به تنهایی

دست تنها

دست تنها
به تنهایی

دست تنهایی
she brought up ten children single handedly
well i can defeat u single handedly

یک نفره

به خودی خود


کلمات دیگر: