(عامیانه) سابقه، آمار اعمال یا موفقیت های پیشین، پیشینه
track record
(عامیانه) سابقه، آمار اعمال یا موفقیت های پیشین، پیشینه
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) سابقه، آمار اعمال یا موفقیت های پیشین، پیشینه
رکورد
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a record or history of actions or performance.
• مشابه: record
• مشابه: record
- That company has a track record of increasing profits.
[ترجمه ترگمان] این شرکت سابقه ای طولانی در افزایش سود دارد
[ترجمه گوگل] این شرکت دارای پیشینه ای برای افزایش سود است
[ترجمه گوگل] این شرکت دارای پیشینه ای برای افزایش سود است
• record of previous behavior and accomplishments
the track record of a person or company consists of their past achievements or failures.
the track record of a person or company consists of their past achievements or failures.
مترادف و متضاد
record of performance
Synonyms: accomplishment, achievement, credentials, history, performance, performance history, record, statistics, stats, track
جملات نمونه
1. The job needs someone with a good track record in investment.
[ترجمه ترگمان]این شغل به کسی نیاز دارد که سابقه خوبی در سرمایه گذاری داشته باشد
[ترجمه گوگل]این کار نیاز به کسی دارد که در سرمایه گذاری موفق است
[ترجمه گوگل]این کار نیاز به کسی دارد که در سرمایه گذاری موفق است
2. We're looking for someone with a proven track record in selling advertising.
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال کسی هستیم که سابقه ای ثابت در فروش تبلیغات دارد
[ترجمه گوگل]ما به دنبال کسی هستیم که در فروش تبلیغات ثابت شده است
[ترجمه گوگل]ما به دنبال کسی هستیم که در فروش تبلیغات ثابت شده است
3. The school has an impressive/strong track record in getting its students through examinations.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه دارای سابقه قوی \/ قوی در کسب دانش آموزانش از طریق امتحانات است
[ترجمه گوگل]مدرسه دارای مدرک قابل توجه / قوی در گرفتن دانش آموزان خود را از طریق امتحانات است
[ترجمه گوگل]مدرسه دارای مدرک قابل توجه / قوی در گرفتن دانش آموزان خود را از طریق امتحانات است
4. The ideal candidate will have a proven track record in project management.
[ترجمه ترگمان]نامزد ایده آل یک رکورد ردیابی شده در مدیریت پروژه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]کاندیدای ایده آل، دارای مدرک ثابت در مدیریت پروژه است
[ترجمه گوگل]کاندیدای ایده آل، دارای مدرک ثابت در مدیریت پروژه است
5. He has a proven track record in marketing.
[ترجمه ترگمان]او سابقه اثبات شده در بازاریابی دارد
[ترجمه گوگل]او یک رکورد ثابت در بازاریابی دارد
[ترجمه گوگل]او یک رکورد ثابت در بازاریابی دارد
6. The fund has a good track record of investing in the equity market.
[ترجمه ترگمان]این صندوق سابقه خوبی از سرمایه گذاری در بازار سهام دارد
[ترجمه گوگل]این صندوق رکورد خوبی در زمینه سرمایه گذاری در بازار سهام دارد
[ترجمه گوگل]این صندوق رکورد خوبی در زمینه سرمایه گذاری در بازار سهام دارد
7. Applicants should have a proven track record in telesales.
[ترجمه ترگمان]متقاضیان باید یک رکورد ردیابی شده در telesales داشته باشند
[ترجمه گوگل]متقاضیان باید یک رکورد ثابت در فروش تلفنی داشته باشند
[ترجمه گوگل]متقاضیان باید یک رکورد ثابت در فروش تلفنی داشته باشند
8. The fund also has a long track record of global investing, having been established in 195
[ترجمه ترگمان]این صندوق همچنین دارای سابقه طولانی سرمایه گذاری جهانی است که در سال ۱۹۵ میلادی تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]این صندوق نیز در سال 195 تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]این صندوق نیز در سال 195 تاسیس شده است
9. Its increasingly widespread use and track record over many years emphasise its benefits compared with more traditional procedures.
[ترجمه ترگمان]استفاده گسترده و سابقه طولانی آن در طول سال ها بر فواید آن در مقایسه با رویه های سنتی بیشتر تاکید دارد
[ترجمه گوگل]استفاده روزافزون آن و استفاده از آنها در سالهای گذشته بر مزایای آن در مقایسه با روشهای سنتی بیشتر تأکید دارد
[ترجمه گوگل]استفاده روزافزون آن و استفاده از آنها در سالهای گذشته بر مزایای آن در مقایسه با روشهای سنتی بیشتر تأکید دارد
10. Its long track record and star-studded cast both lend it to statistical study and fire the hope of investors.
[ترجمه ترگمان]سابقه طولانی آن و ستارگان ستاره آن، هر دو آن را به مطالعه آماری و به آتش زدن امید سرمایه گذاران قرض می دهد
[ترجمه گوگل]سابقه طولانی آن و بازیگران ستاره دار هر دو آنها را به مطالعه آماری ارائه می دهند و امید سرمایه گذاران را به آتش می کشد
[ترجمه گوگل]سابقه طولانی آن و بازیگران ستاره دار هر دو آنها را به مطالعه آماری ارائه می دهند و امید سرمایه گذاران را به آتش می کشد
11. Money flows have a successful track record in predicting the direction of the stock market.
[ترجمه ترگمان]جریان های پول دارای سابقه موفقیت در پیش بینی جهت بازار سهام هستند
[ترجمه گوگل]جریان های پولی در پیش بینی جهت بازار سهام موفق بوده اند
[ترجمه گوگل]جریان های پولی در پیش بینی جهت بازار سهام موفق بوده اند
12. By 1980 he had a well-established track record as a campaigner.
[ترجمه ترگمان]او تا سال ۱۹۸۰ به عنوان یک مبارز به خوبی سابقه داشت
[ترجمه گوگل]تا سال 1980 او به عنوان یک مبارز انتخاب شد
[ترجمه گوگل]تا سال 1980 او به عنوان یک مبارز انتخاب شد
13. We must also demonstrate a good track record.
[ترجمه ترگمان]همچنین باید سابقه خوبی را نشان دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید یک رکورد خوب را نشان دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید یک رکورد خوب را نشان دهیم
14. You had to have a track record.
[ترجمه ترگمان] تو باید یه سابقه کاری داشته باشی
[ترجمه گوگل]شما مجبور بودید یک سابقه داشته باشید
[ترجمه گوگل]شما مجبور بودید یک سابقه داشته باشید
پیشنهاد کاربران
سابقه کار پیشینه
ثبت عملکرد - شاخص عملکرد
1 - the best recorded performance in a particular athletics event at a particular track
2 - the past achievements or performance of a person, organization, or product
1 - بهترین حدنصاب، بهترین عملکرد ثبت شده
2 - کارنامه ی کاری، سابقه ی دستاوردها و عملکرد
2 - the past achievements or performance of a person, organization, or product
1 - بهترین حدنصاب، بهترین عملکرد ثبت شده
2 - کارنامه ی کاری، سابقه ی دستاوردها و عملکرد
Work experience
کلمات دیگر: