• having the cream removed (of milk or milk products)
skimmed
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. he skimmed over the list looking for his own name
در جستجوی نام خود فهرست را برانداز کرد.
2. he skimmed through the book in half an hour
او نیم ساعته کتاب را سرسری خواند.
3. a lake skimmed with ice
دریاچه ای که روی آن یخ بسته است
4. She skimmed the milk of its cream.
[ترجمه Dr.zak] او خامه را از شیر گرفت.
[ترجمه ترگمان]شیر خامه ای که خورده بود، کش رفت[ترجمه گوگل]او شیر شیر از کرم خود را از دست داد
5. The birds skimmed the tops of the waves.
[ترجمه ترگمان]پرندگان نوک امواج را حمل می کردند
[ترجمه گوگل]پرندگان از بالای امواج امتناع می کنند
[ترجمه گوگل]پرندگان از بالای امواج امتناع می کنند
6. I skimmed through it to get a general impression of the text.
[ترجمه ترگمان]من از آن عبور کردم تا اثر کلی متن را در ذهنم مجسم کنم
[ترجمه گوگل]من از طریق آن به منظور به دست آوردن تصور کلی از متن، از آن استفاده کردم
[ترجمه گوگل]من از طریق آن به منظور به دست آوردن تصور کلی از متن، از آن استفاده کردم
7. The little bird skimmed over the waves looking for food.
[ترجمه ترگمان]پرنده کوچک روی امواج آب می خورد و دنبال غذا می گشت
[ترجمه گوگل]پرنده کوچکی از امواج به دنبال غذا است
[ترجمه گوگل]پرنده کوچکی از امواج به دنبال غذا است
8. This report has barely skimmed the surface of the subject.
[ترجمه ترگمان]این گزارش به سختی سطح موضوع را درک می کند
[ترجمه گوگل]این گزارش به سختی از سطح موضوع سوء استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این گزارش به سختی از سطح موضوع سوء استفاده می کند
9. I've only skimmed his letter; I haven't read it carefully yet.
[ترجمه ترگمان]من فقط نامه اش را دیده ام؛ هنوز آن را با دقت نخوانده بودم
[ترجمه گوگل]من نامه ام را تنها گذاشتم؛ من هنوز آن را با دقت مطالعه نکرده ام
[ترجمه گوگل]من نامه ام را تنها گذاشتم؛ من هنوز آن را با دقت مطالعه نکرده ام
10. The ball skimmed across the grass and stopped against the wall.
[ترجمه ترگمان]گلوله از روی علف ها گذشت و کنار دیوار ایستاد
[ترجمه گوگل]توپ از بین چمن ها جدا شد و در برابر دیوار متوقف شد
[ترجمه گوگل]توپ از بین چمن ها جدا شد و در برابر دیوار متوقف شد
11. The sailboat skimmed the water.
[ترجمه ترگمان]قایق بادبانی از آب گذشت
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی آب را از بین می برد
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی آب را از بین می برد
12. He skimmed little stones over a lake.
[ترجمه ترگمان]روی دریاچه سنگ خورده بود
[ترجمه گوگل]او سنگهای کوچکی را بر روی یک دریاچه گذاشته است
[ترجمه گوگل]او سنگهای کوچکی را بر روی یک دریاچه گذاشته است
13. They skimmed me off to lecture on drama.
[ترجمه ترگمان] اونا از من دور کردن تا درباره درام سخنرانی کنم
[ترجمه گوگل]آنها مرا به سخنرانی بر روی درام تقدیم کردند
[ترجمه گوگل]آنها مرا به سخنرانی بر روی درام تقدیم کردند
14. The skier skimmed across the snow.
[ترجمه ترگمان]ان اسکی باز از روی برف گذشت
[ترجمه گوگل]اسکی باز در سراسر برف پوشیده شده است
[ترجمه گوگل]اسکی باز در سراسر برف پوشیده شده است
15. He skimmed through the article trying to find his name.
[ترجمه ترگمان]او از طریق مقاله ای که سعی می کرد نام او را پیدا کند، کش رفت
[ترجمه گوگل]او از طریق این مقاله تلاش کرد نام او را پیدا کند
[ترجمه گوگل]او از طریق این مقاله تلاش کرد نام او را پیدا کند
کلمات دیگر: