کلمه جو
صفحه اصلی

field trip


(آموزش) سفرکوتاه علمی، رفتن به جایی (نه چندان دور) برای مشاهده ی چیزی

انگلیسی به فارسی

(آموزش) سفر کوتاه علمی، رفتن به جایی (نه چندان دور) برای مشاهده‌ی چیزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a trip or excursion to a place, often by a group of students or the like, to gain firsthand information, knowledge, or experience.
مشابه: outing

• school outing for educational purposes (especially to a museum or place of historical interest)

مترادف و متضاد

group excursion


Synonyms: day trip, excursion, expedition, jaunt, junket, outing, school outing, school trip, sightseeing tour


جملات نمونه

1. The field trip involved crossing a raging torrent.
[ترجمه ترگمان]سفر علمی با سیل خروشان به راه افتاد
[ترجمه گوگل]سفر میدان درگیر عبور از یک جریان مخرب بود

2. We went on a geology field trip.
[ترجمه ترگمان]ما به سفر زمینی رفتیم
[ترجمه گوگل]ما در یک سفر زمین شناسی رفتیم

3. Students can now see a field trip, the descriptions and the student reports.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان اکنون می توانند یک سفر می دانی، توصیفات و گزارش های دانشجویان را مشاهده کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان اکنون می توانند یک سفر میدانی، توصیف و گزارش دانشجویی را ببینند

4. Kerin and classmates were on a field trip from Horizon Middle School in Ferndale, about 150 miles north.
[ترجمه ترگمان]Kerin و classmates در یک سفر می دانی از مدرسه راهنمایی Horizon در Ferndale واقع در ۱۵۰ مایلی شمال بودند
[ترجمه گوگل]کریین و همکلاسی ها در یک مکتب از مکتب Horizon در فرندال، حدود 150 مایلی شمال بودند

5. Most of my companions on this field trip to the mines are from the Third World.
[ترجمه ترگمان]اغلب همراهان من در این سفر زمینی به معادن از دنیای سوم هستند
[ترجمه گوگل]بیشتر همدم های من در این زمینه سفر به معادن از جهان سوم است

6. Activities will include a field trip, sports, arts and crafts, games and more.
[ترجمه ترگمان]فعالیت ها شامل یک سفر می دانی، ورزش، هنر و صنایع دستی، بازی ها و چیزهای دیگر خواهند بود
[ترجمه گوگل]فعالیت ها شامل سفرهای زمینی، ورزش، هنر و صنایع دستی، بازی ها و غیره خواهد بود

7. Teachers have organized a field trip to a recycling factory.
[ترجمه ترگمان]آموزگاران سفر زمینی به یک کارخانه بازیافت را سازماندهی کرده اند
[ترجمه گوگل]معلمان یک سفر میدانی به یک کارخانه بازیافت سازماندهی کرده اند

8. When the students return from the field trip, Emily is dismayed when Gina does not get off the minibus.
[ترجمه ترگمان]وقتی دانش آموزان از سفر می دانی برمی گردند، امیلی ناراحت است که جی نا از مینی بوس بیرون نمی رود
[ترجمه گوگل]هنگامی که دانش آموزان از سفر خارج می شوند، امیلی ناامید می شود زمانی که گینا از مینی بوس خارج نمی شود

9. During a field trip to Pioneer Park in Mesa, a 4-year-old girl was left behind by the day-care staff.
[ترجمه ترگمان]در طی سفر زمینی به پارک پایونیر در مسا، یک دختر ۴ ساله از کارکنان مراقبت روزانه پشت سر گذاشته شد
[ترجمه گوگل]در طی یک سفر به پارک پیونگ در Mesa، یک دختر 4 ساله توسط کارکنان مراقبت روزانه کنار گذاشته شد

10. The first grade students were on a field trip to the museum.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان کلاس اول در یک سفر می دانی به موزه بودند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان کلاس اول در سفر به موزه بودند

11. Oh, no. A field trip? Well, there goes all my money again.
[ترجمه ترگمان]اوه، نه یه سفر علمی؟ خب، بازم پول من رفته
[ترجمه گوگل]وای نه یک سفر میدانی؟ خوب، تمام پول من دوباره می رود

12. On a field trip, enter a public building quietly.
[ترجمه ترگمان]در یک سفر می دانی، به آرامی وارد ساختمان عمومی شوید
[ترجمه گوگل]در حین سفر، یک ساختمان عمومی بی سر و صدا وارد کنید

13. Next Friday we're going on our field trip to study about our city.
[ترجمه ترگمان]جمعه آینده ما به سفر field می رویم تا در مورد شهر خودمان تحقیق کنیم
[ترجمه گوگل]جمعه آینده ما در سفر ما به تحصیل در مورد شهرمان هستیم

14. It is a sunny day. They going a field trip.
[ترجمه ترگمان]روز آفتابی است آن ها به یک سفر صحرایی می پردازند
[ترجمه گوگل]یک روز آفتابی است آنها یک سفر میدانند

15. This Saturday ? workshop is a field trip to the University ? Network Operations Centers ( or NOC ).
[ترجمه ترگمان]این شنبه؟ این کارگاه یک سفر می دانی به دانشگاه است؟ مراکز عملیات شبکه (یا NOC)
[ترجمه گوگل]این شنبه ؟ کارگاه یک سفر میدانی به دانشگاه است؟ مراکز عملیات شبکه (یا NOC)

پیشنهاد کاربران

گردش علمی

اردوی علمی ( مدرسه )

Outing , spicially to museum or place of historical interest

the peopls go out of the school with they're teachers to visit the museum or
. the others for composition
رفتن دانش آموزان برای تحقیق یا انشا به بیرون از مدرسه به موزه ها یا اینجور جاها.

اردوی علمی


اردوی علمی، سفر کوتاه علمی

سفر کوتاه علمی، اردوی علمی

بازدید از ی جای علمی بیرون از مدرسه یا دانشگاه و . . .
سفر بسیار کوتاه یا چند ساعته برای دانش آموزان و. . . برای امتحان یا آموزش مطلبی

مانند رفتن به موزه ایران باستان برای دیدن مجسمه ها و اشیاء چند دوره قبل از اسلام


خلاصه مطلب= سفر علنی چند ساعته برای یادگیری

گردش علمی ( مرتبط با دروس )

سفر علمی


گردش علمی .
مدرس زبان

سفر علمی برای دانش آموزان مثل موزه

اردوی علمی، گردش آموزشی

دیگه حالا هر ننه قمری چهار تا کتاب انگلیسی خونده و به چهار تا بچه درس داده، اسم مدرس زبان روی خودش گذاشته!


کلمات دیگر: