جبران کننده ,پاداش دهنده ,تاوانی
compensatory
جبران کننده ,پاداش دهنده ,تاوانی
انگلیسی به فارسی
جبرانکننده، پاداشدهنده، تاوانی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: providing compensation, as for injury or loss.
• serving to compensate, serving to make up for or atone
something that is compensatory involves helping people by giving them money or resources to compensate for something bad that has happened.
something that is compensatory involves helping people by giving them money or resources to compensate for something bad that has happened.
جملات نمونه
1. compensatory damages
خسارات جبرانی
2. The jury awarded $ 2 million in compensatory damages.
[ترجمه ترگمان]هیات داوران به مبلغ ۲ میلیون دلار غرامت غرامت پرداخت کردند
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه مبلغ 2 میلیون دلار به خسارت جبران خساره داده است
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه مبلغ 2 میلیون دلار به خسارت جبران خساره داده است
3. She was awarded a large sum in compensatory damages .
[ترجمه ترگمان]او مبلغ زیادی را در خسارات جبرانی به او اهدا کرد
[ترجمه گوگل]او مبلغ زیادی در خسارات جبران خسارت اعطا شد
[ترجمه گوگل]او مبلغ زیادی در خسارات جبران خسارت اعطا شد
4. He received a compensatory payment of $ 20,000.
[ترجمه ترگمان]وی مبلغ تقریبی ۲۰،۰۰۰ دلار را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او پرداخت جبران خسارت 20،000 دالر دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او پرداخت جبران خسارت 20،000 دالر دریافت کرد
5. Money should be spent on compensatory programmes for deprived pre-school and infant-school children.
[ترجمه ترگمان]پول باید صرف برنامه های جبرانی برای کودکان محروم از مدرسه و کودکان شود
[ترجمه گوگل]پول برای برنامه های جبران شده برای کودکان پیش دبستانی و نوزادان محروم باید صرف شود
[ترجمه گوگل]پول برای برنامه های جبران شده برای کودکان پیش دبستانی و نوزادان محروم باید صرف شود
6. She proposed a $ 24 million compensatory award.
[ترجمه ترگمان]او یک جایزه ۲۴ میلیون دلاری را پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد جنجالی 24 میلیون دلاری را پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد جنجالی 24 میلیون دلاری را پیشنهاد کرد
7. A tribunal must make a compensatory award if it has made a basic award.
[ترجمه ترگمان]اگر یک دادگاه برنده جایزه اصلی شود، یک دادگاه باید یک جایزه جبرانی داشته باشد
[ترجمه گوگل]دادگاه باید یک جایزه جبرانی را جبران کند اگر جایزه اساسی را به دست آورد
[ترجمه گوگل]دادگاه باید یک جایزه جبرانی را جبران کند اگر جایزه اساسی را به دست آورد
8. Therefore Knapp was awarded compensatory damages and reassigned to his teaching and coaching jobs.
[ترجمه ترگمان]بنابراین Knapp جبران خسارت جبرانی را دریافت کرده و به شغل آموزش و تدریس اختصاص داده شد
[ترجمه گوگل]بنابراین Knapp جبران خسارت جبران خسارت اعطا شد و مجددا به تدریس و مشاغل او آموزش داده شد
[ترجمه گوگل]بنابراین Knapp جبران خسارت جبران خسارت اعطا شد و مجددا به تدریس و مشاغل او آموزش داده شد
9. The compensatory financing was designed to give temporary support to countries facing short-term fluctuations in export earnings, predominantly primary producing nations.
[ترجمه ترگمان]بودجه جبرانی برای حمایت موقت از کشورهایی طراحی شد که با نوسانات کوتاه مدت در درآمده ای صادراتی، و عمدتا کشورهای تولید کننده اولیه مواجه هستند
[ترجمه گوگل]تامین مالی جبران شده به منظور کمک موقت به کشورهای مواجه شد که نوسانات کوتاه مدت در درآمد صادرات، به ویژه کشورهای تولید کننده اولیه، طراحی شده بود
[ترجمه گوگل]تامین مالی جبران شده به منظور کمک موقت به کشورهای مواجه شد که نوسانات کوتاه مدت در درآمد صادرات، به ویژه کشورهای تولید کننده اولیه، طراحی شده بود
10. She is seeking $ 700, 000 in compensatory and punitive damages.
[ترجمه ترگمان]او به دنبال ۷۰۰ هزار دلار خسارات تنبیهی و تنبیهی است
[ترجمه گوگل]او به دنبال 700 دلار در خسارت جبران و مجازات است
[ترجمه گوگل]او به دنبال 700 دلار در خسارت جبران و مجازات است
11. The compensatory award is intended to reimburse you for financial loss resulting from the unfair dismissal.
[ترجمه ترگمان]این جایزه جبرانی برای جبران خسارت مالی ناشی از اخراج غیرمنصفانه در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]جایزه جبران خسارت در نظر گرفته شده است که شما را به خاطر زیان مالی ناشی از اخراج ناعادلانه بازپرداخت کنید
[ترجمه گوگل]جایزه جبران خسارت در نظر گرفته شده است که شما را به خاطر زیان مالی ناشی از اخراج ناعادلانه بازپرداخت کنید
12. The tribes were forbidden to use any compensatory money they received to hire attorneys.
[ترجمه ترگمان]این قبایل حق نداشتند از هر گونه پولی که دریافت کرده بودند، برای استخدام وکیل استفاده کنند
[ترجمه گوگل]قبایل ممنوع استفاده از هر گونه پول جبران شده برای دریافت وکلا
[ترجمه گوگل]قبایل ممنوع استفاده از هر گونه پول جبران شده برای دریافت وکلا
13. If they prevail, they are entitled to compensatory damages.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها راضی باشند، مستحق خسارت جبرانی هستند
[ترجمه گوگل]اگر آنها غلبه داشته باشند، به جبران خسارت جبران می شوند
[ترجمه گوگل]اگر آنها غلبه داشته باشند، به جبران خسارت جبران می شوند
14. In acid-base disorders, the compensatory changes occur in the component that is not the original cause of the imbalance.
[ترجمه ترگمان]در اختلالات اسید - باز، تغییرات جبرانی در مولفه رخ می دهند که عامل اصلی عدم تعادل نیست
[ترجمه گوگل]در اختلالات اساسی پایه، تغییرات جبرانی در مولفه ای رخ می دهد که علت اصلی عدم تعادل آن نیست
[ترجمه گوگل]در اختلالات اساسی پایه، تغییرات جبرانی در مولفه ای رخ می دهد که علت اصلی عدم تعادل آن نیست
پیشنهاد کاربران
منتج به نتیجه خوب ( پاداش )
جبران کننده
غرامتی، خسارتی، مربوط به دیه
reducing or offsetting the unpleasant or unwelcome effects of something
Intended to reduce the effects of something
Intended to neutralize the effect of
( خنثی کننده . . . اثر - سو اثر )
Intended to reduce the effects of something
Intended to neutralize the effect of
( خنثی کننده . . . اثر - سو اثر )
کلمات دیگر: