1. Monsieur Valentin was a formidable political operator.
[ترجمه ترگمان]آقای Valentin یک operator سیاسی مدهش بود
[ترجمه گوگل]مسیور والنتین یک اپراتور سیاسی قدرتمند بود
2. It can be argued that Monsieur Guillotin was the true founder of democracy by eliminating class distinction in public executions.
[ترجمه ترگمان]می توان استدلال کرد که موسیو Guillotin بنیانگذار اصلی دموکراسی از طریق حذف تمایز طبقاتی در اعدام عمومی بود
[ترجمه گوگل]می توان گفت که موسیو گیلوتین بنیانگذار واقعی دموکراسی بود، از بین بردن تمایز طبقاتی در اعدام های عمومی
3. But don't forget, Monsieur, it was Easter.
[ترجمه ترگمان]اما فراموش نکن، آقا، عید پاک بود
[ترجمه گوگل]اما فراموش نکنید، منصور، عید پاک بود
4. He found the letter of introduction to Monsieur Messidor and tossed it into the dustbin.
[ترجمه ترگمان]نامه آشنایی را با آقای Messidor یافت و آن را به سطل آشغال ریخت
[ترجمه گوگل]او نامه ای از مقدمه را به مسیور Messidor و آن را به زباله دان داد
5. We mean you no harm but Monsieur Ralemberg is not the man he appears.
[ترجمه ترگمان]ما قصد آزار و اذیت شما را نداریم، اما آقای Ralemberg آدمی نیست که ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]منظور ما شما هیچ آسیبی اما موسیو Ralemberg است که مرد او به نظر می رسد نیست
6. Monsieur Armand got angry and shouted, and Monsieur Firmin told him to be quiet.
[ترجمه ترگمان]آقای گرین جر عصبانی شد و فریاد زد و آقای Firmin به او گفت که ساکت باشد
[ترجمه گوگل]موسیو آرمند عصبانی شد و فریاد زد و مسیور فیریمن به او گفت که آرام باشد
7. Why should anyone suspect your brother of harming Monsieur Gebrec?
[ترجمه ترگمان]چرا کسی به برادر شما مظنون می شه که به آقای \"Gebrec\" آسیب برسونه؟
[ترجمه گوگل]چرا باید هرکسی برادر شما را به آسیب رساندن به مسیور ژبرک متهم کند؟
8. Monsieur Colletti made his eyes grow larger in an expression of surprise that was purely formal.
[ترجمه ترگمان]آقای Colletti چشمانش را بزرگ تر کرد و با تعجب دید که کاملا رسمی است
[ترجمه گوگل]مسیور کاللت چشم هایش را به شکل شگفت انگیزی بزرگتر کرد که کاملا رسمی بود
9. Its a native temple of sorts, I suppose, Monsieur Joseph.
[ترجمه ترگمان]آقای جوزف، فکر می کنم این یک معبد بومی است
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم، معصوم جوزف، یک معبد بومی است
10. Monsieur Humbrecht must be a sensualist at heart.
[ترجمه ترگمان]مسی و Humbrecht در دل یک محافظه کار است
[ترجمه گوگل]مسیور هومبرچ باید در قلب حس گرایانه باشد
11. De Smedt et Monsieur supplies to a wide range of customers including shops, hotels, restaurants, offices and airports.
[ترجمه ترگمان]De و Monsieur در طیف وسیعی از مشتریان از جمله مغازه ها، هتل ها، رستوران ها، ادارات و فرودگاه ها قرار دارند
[ترجمه گوگل]De Smedt و Monsieur به طیف گسترده ای از مشتریان از جمله مغازه ها، هتل ها، رستوران ها، دفاتر و فرودگاه ها می پردازد
12. At least she had accorded him the Monsieur.
[ترجمه ترگمان]دست کم او را به این آقا خطاب کرده بود
[ترجمه گوگل]حداقل او به او موصیور داده بود
13. Was it Monsieur de Rochefort who'd tried to persuade Rohan to marry Antoinette? she wondered.
[ترجمه ترگمان]آیا مسی و de که سعی کرده بود رو هان را راضی کند با آنتوانت ازدواج کند؟ از خود می پرسید:
[ترجمه گوگل]آیا مسیور د روچفورت بود که سعی کرد روحان را متقاعد کند که با آنتوانت ازدواج کند؟ او شگفت زده شد
14. Manager : Ah! The famous Monsieur poirot. I grovel in mortification, I grovel !
[ترجمه ترگمان]آه! آقای poirot مشهور من تو خجالت می کشم، خفت می کنم
[ترجمه گوگل]مدیر: آه! معبد معروف پویرو من در رکود غرق می شوم، من غرق!