کلمه جو
صفحه اصلی

snobbish


معنی : مغرور، پر افاده
معانی دیگر : پر افاده، مغرور

انگلیسی به فارسی

پر افاده، مغرور، متکبر


انگلیسی به انگلیسی

• arrogant, haughty, condescending
someone who is snobbish is too proud of their social status, intelligence, or taste; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

stuck-up, conceited


مغرور (صفت)
presumptuous, swollen, arrogant, proud, haughty, swanky, snobbish, imperious, prideful, overbearing, assumptive, assured, bigheaded, swank, swelling, sniffy, high-hat, high-minded, hoity-toity, overweening, snippy, snotty, stuck-up, swashing, swollen-headed, toffee-nosed, uppish

پر افاده (صفت)
arrogant, haughty, snobbish, snobby, snooty, cocksure

Synonyms: aloof, arrogant, condescending, egotistic, haughty, high-and-mighty, high-flown, high-hat, ostentatious, overbearing, patronizing, persnickety, pompous, pretentious, putting on airs, remote, sniffy, snippy, snooty, snotty, supercilious, superior, swanky, tony, uppish, uppity


Antonyms: accepting, benevolent, friendly, generous, sociable, welcoming


جملات نمونه

1. She's much too snobbish to stay at that plain hotel.
[ترجمه فرهاد] اون خیلی پر افاده تر از این حرفاست که تو اون هتل معمولی بمونه.
[ترجمه ترگمان]او بیش از آن برای ماندن در آن هتل ساده بسیار پرافاده است
[ترجمه گوگل]او بسیار مشتاق است که در این هتل ساده اقامت کند

2. They had a snobbish dislike for their intellectual and social inferiors.
[ترجمه . مجید وحید] آنها از زیر دستان خود که از نظر اجتماعی و سطح روشنفکری پائین تر از خود بودند ، خوششان نمی آمد و آنها را آدم حساب نمی کردند
[ترجمه ترگمان]این افراد نسبت به زیردستان خود و social اجتماعی علاقه شدیدی داشتند
[ترجمه گوگل]آنها ناسازگار اسطوره ای برای جانبازان فکری و اجتماعی خود داشتند

3. My brother is very snobbish about cars.
[ترجمه ترگمان]برادرم در مورد اتومبیل بسیار مغرور است
[ترجمه گوگل]برادر من در مورد خودروها بسیار پیچیده است

4. He accused her of being snobbish and emotionally inhibited.
[ترجمه ترگمان]او را متهم کرد که خودخواه و از نظر عاطفی مهار شده است
[ترجمه گوگل]او او را متهم کرد که ناخودآگاه و عصبی مهار شده است

5. She knew it was snobbish, that she was just like any other package holiday-maker.
[ترجمه ترگمان]او می دانست که آن زن بسیار پرافاده است، او درست مثل هر یک دیگر از روزه ای عید پاک بود
[ترجمه گوگل]او می دانست که ناخودآگاه بود، و او همانند هر تعطیل کننده دیگری بود

6. Some people find her snobbish, but she's really just shy.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم او را ازخودراضی پیدا می کنند، اما او واقعا خجالتیه
[ترجمه گوگل]بعضی افراد اسطوره او را پیدا می کنند، اما او واقعا خجالتی است

7. She mocks the snobbish, hypocritical and materialistic views of many people and their narrow views.
[ترجمه ترگمان]او عقاید خودخواهانه، ریاکارانه و مادی بسیاری از مردم و دیدگاه های narrow را مسخره می کند
[ترجمه گوگل]او از دیدگاه های ناخودآگاه، ریاکاری و مادی گرایانه بسیاری از مردم و دیدگاه های باریک آن ها دلخراش می کند

8. Pip now falls into a snobbish habit of connecting high social status with moral superiority.
[ترجمه ترگمان]هم اکنون پیپ به یکی از عادت های رایج برقراری ارتباط اجتماعی با برتری معنوی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر Pip به یک عادت اسطوره ای تبدیل می شود که وضعیت اجتماعی بالا را با برتری اخلاقی مرتبط می کند

9. Aunt Harriet was very rich and very snobbish.
[ترجمه ترگمان]خاله هریت خیلی ثروتمند و بسیار پرافاده بود
[ترجمه گوگل]عمه هریت بسیار غنی بود و خیلی ناامید کننده بود

10. Snobbish Rufus had not thought it possible for some one like that to live there, but why not, after all?
[ترجمه ترگمان]snobbish روفوس اصلا فکر نکرده بود که ممکن است کسی مثل او آنجا زندگی کند، اما چرا، مگر نه؟
[ترجمه گوگل]روفوس اسطوره ای فکر نکرد که بعضی از آن ها بتوانند در آن زندگی کنند، اما چرا بعد از همه؟

11. Snobbish home-owners are protesting about a refugee family moving into their street.
[ترجمه ترگمان]صاحبان خانه - در حال اعتراض به یک خانواده آواره هستند که به خیابان خود نقل مکان می کنند
[ترجمه گوگل]صاحبان خانه اسنوببی در حال اعتراض به یک خانواده پناهنده در خیابان خود هستند

12. Am I naive or snobbish in thinking that better standards ought to be enforced by the employers?
[ترجمه ترگمان]آیا من در فکر این هستم که استانداردهای بهتر باید توسط کارفرمایان به اجرا درآیند؟
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم ساده لوحانه یا ناگهانی است که استانداردهای بهتر باید توسط کارفرمایان اجرا شود؟

13. Her family seems snobbish.
[ترجمه ترگمان]خانواده اش خیلی پرافاده به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]خانواده اش به نظر می رسد ناگهانی است

14. He found the Etonians snobbish, shallow, seemingly unprepared for the world as it was being transformed by the war.
[ترجمه ترگمان]او the، کم عمق و ظاهرا unprepared برای جهان پیدا کرد، چرا که جنگ توسط جنگ متحول شد
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که ناخوشایند، ظاهرا برای جهان دچار ناآرامی شده بودند، همانطور که توسط جنگ تبدیل شده بود

15. She's very snobbish about people who live in the suburbs.
[ترجمه ترگمان]او در مورد افرادی که در حومه شهر زندگی می کنند، snobbish است
[ترجمه گوگل]او در مورد افرادی که در حومه شهر زندگی می کنند، بسیار پیچیده است

پیشنهاد کاربران

خودخواه
the writer takes a rather snobbish tone


کلمات دیگر: