کلمه جو
صفحه اصلی

high time


به موقع، سر موقع، موقع مناسب

انگلیسی به فارسی

سر موقع، موقع مناسب


(عامیانه) وقت خوشی و فعالیت، دوران لذت و خوشی (high old time هم می‌گویند)


زمان بالا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: just the appropriate time, or even past it.

- It's high time that we solved this problem.
[ترجمه leila] زمان زیادی ( خیلی وقته ) است که ما این مشکل را حل کردیم
[ترجمه MohKa] وقتش رسیده ک این مشکل رو حل کنیم/الان زمان مناسبه ک این مشکل رو حل کنیم
[ترجمه ترگمان] زمان زیادی است که این مشکل را حل کنیم
[ترجمه گوگل] وقت آن است که ما این مشکل را حل کنیم

مترادف و متضاد

great fun


Synonyms: ball, big time, due season, good time, high old time, picnic


جملات نمونه

1. It's high time this leakage of information was put a stop to.
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی است که این نشت اطلاعات متوقف شود
[ترجمه گوگل]وقت آن است که این نشت اطلاعات به پایان برسد

2. It's high time we all stood up for our rights around here.
[ترجمه ترگمان]خیلی وقته که ما این دور و بر حق حقوق خودمون رو داریم
[ترجمه گوگل]وقت آن است که همه ما در اینجا برای حقوق ما ایستاده ایم

3. It is high time they arrived.
[ترجمه ترگمان]زمان فرا رسیده که آن ها رسیدند
[ترجمه گوگل]وقت آن است که آنها وارد شوند

4. It's high time British soccer cleaned up its image .
[ترجمه ترگمان]وقت آن است که فوتبال انگلیسی تصویر خود را تمیز کند
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است که فوتبال بریتانیا تصویر خود را پاک کند

5. It's high time you were able to get yourself up, my boy!
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت بود که تونستی خودت رو بلند کنی، پسرم!
[ترجمه گوگل]زمان آن است که شما توانستید خود را بالا ببرید، پسر من!

6. It's high time we had a party.
[ترجمه ترگمان]خیلی وقته که مهمونی گرفتیم
[ترجمه گوگل]وقت آن است که ما یک مهمانی داشته باشیم

7. It is high time for action.
[ترجمه ترگمان]زمان عمل فرا رسیده
[ترجمه گوگل]وقت آن است که برای عمل اقدام کنیم

8. It is high time for Europe to take responsibility for its own defence.
[ترجمه ترگمان]زمان آن رسیده است که اروپا مسئولیت دفاع خود را به عهده بگیرد
[ترجمه گوگل]وقت آن است که اروپا مسئولیت دفاع خود را بگیرد

9. It's high time you got a job.
[ترجمه ترگمان]خیلی وقته که کار داری
[ترجمه گوگل]وقت آن است که شما یک شغل داشته باشید

10. It's high time you stopped fooling around and started looking for a job.
[ترجمه ترگمان]وقت آن است که مسخره بازی را قطع کنید و شروع به جستجوی کار کنید
[ترجمه گوگل]وقت آن است که شما فریب خوردن را متوقف کنید و شروع به جستجو برای کار کنید

11. It is high time the Government displayed a more humanitarian approach towards victims of the recession.
[ترجمه ترگمان]زمان آن رسیده است که دولت یک رویکرد انساندوستانه را نسبت به قربانیان بحران اقتصادی به نمایش بگذارد
[ترجمه گوگل]زمان آن است که دولت یک رویکرد انسانی بیشتری نسبت به قربانیان رکود را نشان دهد

12. It's high time he was given a verbal slap.
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت است که او یک سیلی شفاهی به او داده باشد
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است که او به یک دروغ کلامی داده شود

13. It is high time this was recognised and the real remaining problems addressed to improve matters.
[ترجمه ترگمان]زمان آن رسیده است که این مساله به رسمیت شناخته شود و مشکلات باقیمانده برای بهبود مسائل مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه گوگل]زمان بالا این است که به رسمیت شناخته شده است و مشکلات باقی مانده واقعی به منظور بهبود مسائل

14. It was high time some one took his young sister down a peg.
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت بود که کسی خواهر جوانش را به یک میخ پرت کرده بود
[ترجمه گوگل]زمان آن زمان بود که یکی از خواهر جوانش را پایین کشید

15. It is high time that such comment should be permitted together with the necessary alteration to the words of the caution.
[ترجمه ترگمان]زمان بسیار زیادی است که چنین نظراتی باید به همراه تغییر ضروری به کلمات احتیاط اجازه داده شود
[ترجمه گوگل]وقت آن است که چنین نظر باید همراه با تغییرات ضروری به کلمات احتیاط مجاز باشد

It's high time that we make peace.

موقع آن رسیده است که صلح کنیم.


پیشنهاد کاربران

the latest possible time; a time that is almost too late: it's high time you mended this shelf.

thefreedictionary. com
داشت دیر میشد، وقتش بود، آخرین وقتش بود

موقع مناسب

. . . It is high time
وقت آن رسیده که. . .

خیلی وقته

بچه ها جون معنی اوقات خوش - دوران خوش و روزهای خوش هم میده


کلمات دیگر: