کلمه جو
صفحه اصلی

preen


معنی : سنجاق سینه، خود را اراستن، بخود بالیدن، بامنقار و زبان خود را اراستن، بالیدن
معانی دیگر : (پرنده) با نوک زدن خود را تمیز کردن، پر و بال آراستن، (حیوان) با لیسیدن خود را تمیز کردن، تن آرایی کردن، (با دقت زیاد یا بطور افراط آمیز) خود را آراستن، خودآرایی کردن، آرایش کردن، به خود بالیدن

انگلیسی به فارسی

سنجاق سینه، خودرا آراستن، با منقار وزبان خود را آراستن، بخود بالیدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: preens, preening, preened
(1) تعریف: to trim and clean (feathers), as a bird does.

(2) تعریف: to dress or groom (oneself) with great attention and self-admiration; primp.

(3) تعریف: to show or have great pride and satisfaction in (oneself).
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to dress and groom oneself with great care and satisfaction; primp.

- How long has he been in the bathroom now, preening in front of the mirror?
[ترجمه ترگمان] چند وقته تو دستشویی هست، جلوی آینه نشسته؟
[ترجمه گوگل] در حال حاضر او در حمام بوده است، پیشانی در جلو آینه؟

(2) تعریف: to exult in one's own appearance or accomplishments.

• clean one's feathers (of birds); groom with the beak (of birds); make oneself beautiful; be proud, take pride in oneself
when people preen themselves, they spend time making themselves look neat and attractive; often used humorously.
when birds preen their feathers, they clean and arrange them with their beaks.

مترادف و متضاد

سنجاق سینه (اسم)
brooch, preen, scatter pin

خود را اراستن (فعل)
preen, doll up

بخود بالیدن (فعل)
preen

با منقار و زبان خود را اراستن (فعل)
preen

بالیدن (فعل)
pique, brave, pride, magnify, grow, glory, boast, flaunt, brag, preen, plume, set up

admire and clean oneself


Synonyms: beautify, clean, doll up, groom, prettify, pretty, primp, prink, spruce up, tidy


جملات نمونه

1. Rare birds preen themselves right in front of your camera.
[ترجمه ترگمان]پرندگان نادر خود را در مقابل دوربین خود preen می کنند
[ترجمه گوگل]پرندگان نادر خود را در مقابل دوربین خود قرار می دهند

2. The ratbird climbed on and began to preen its fur unconcernedly.
[ترجمه ترگمان]The بالا رفت و با بی قیدی موهای خود را پوشاند
[ترجمه گوگل]موش خرطومی بر روی زمین افتاد و بدون هیچ مشکلی از خزه بیرون آمد

3. In other ducks courting males may also preen themselves in certain phases of their displays.
[ترجمه ترگمان]در دیگر اردک ها، مردان ممکن است خود را در مراحل خاصی از نمایش خود preen کنند
[ترجمه گوگل]در سایر جوجه های اردک نیز ممکن است در مراحل خاصی از نمایش خود، خود را تحمل کنند

4. The private swans arch out their feathers and preen and nourish themselves.
[ترجمه ترگمان]قوها private خود را arch و خود را preen و خود را nourish
[ترجمه گوگل]قوها خصوصی قوها را پر از خود می کنند و خود را تغذیه می کنند

5. As students primp and preen to wow their favorite colleges, there's one characteristic they can't control: their race.
[ترجمه ترگمان]همانطور که دانش آموزان primp و preen می کنند که دانشکده های مورد علاقه خود را به حیرت می اندازند، یک ویژگی وجود دارد که آن ها نمی توانند کنترل کنند: نژاد آن ها
[ترجمه گوگل]همانطور که دانشجویان به تحصیل کالج های مورد علاقه خود می پردازند، یکی از مشخصه هایی است که آنها نمی توانند نژاد خود را کنترل کنند

6. Do not preen yourself on defeating so weak a person.
[ترجمه ترگمان]خود را با شکست دادن چنین شخصی preen نکنید
[ترجمه گوگل]خودتان را در شکست دادن شخص ضعیف قرار ندهید

7. Juvenile king penguins preen on the shore.
[ترجمه ترگمان]پادشاه پیر پنگوئن ها روی ساحل هستند
[ترجمه گوگل]پنگوئن پادشاه جوانان در ساحل

8. Mimicry can also be a great way preen, or learn, or make a new friend.
[ترجمه ترگمان]هم چنین Mimicry می تواند یک راه عالی برای preen یا یادگیری یا ایجاد یک دوست جدید باشد
[ترجمه گوگل]تقلید همچنین می تواند راهی عالی باشد، یا یاد بگیرد یا دوست جدیدی ایجاد کند

9. He never cared a preen for her.
[ترجمه ترگمان]هرگز توجهی به خود نکرده بود
[ترجمه گوگل]او هرگز برای او احترام قائل نیست

10. Together, the men preen, strut, shimmy, and shake their feathered costumes(Sentence dictionary), mimicking birds of paradise.
[ترجمه ترگمان]مردان با یکدیگر preen، strut، shimmy، و لباس های پر دار خود را تکان می دهند (فرهنگ لغت)، تقلید پرندگان از بهشت را تقلید می کنند
[ترجمه گوگل]با هم، مردان پیشقرار می کنند، چپاول، سایه دار، و لباس های پرنعمت خود را (دیکشنری جمله)، لعنتی پرندگان بهشت ​​را لرزاند

11. Brian: Oh. Well, next time, preen yourself before asking her out.
[ترجمه ترگمان]اوه خب، دفعه بعد، قبل از این که ازش بخوای بره بیرون
[ترجمه گوگل]براون آه خوب، دفعه بعد، قبل از اینکه از او بیرون بیایید، خودتان را تحسین کنید

12. You preen your right wing.
[ترجمه ترگمان]تو جناح راست خود را preen
[ترجمه گوگل]شما سمت راست خود را پیشه می کنید

13. The keepers dunk the penguins in water to help remove the down and to encourage the birds to preen themselves.
[ترجمه ترگمان]The که در آب می کوشیدند تا کمک کنند زمین را تمیز کنند و پرندگان را تشویق کنند که خود را preen کنند
[ترجمه گوگل]نگهبانان پنگوئن ها را در آب غوطه ور می کنند تا از برداشتن آنها جلوگیری کنند و پرندگان را تشویق کنند تا خود را تحریک کنند

14. Even lightly-oiled birds were dying as they ingested oil while attempting to preen themselves clean.
[ترجمه ترگمان]حتی پرندگان آغشته به روغن زده هنگام تلاش برای preen کردن خود، در حال مرگ بودند
[ترجمه گوگل]حتی پرنده های پر از روغن زیتون در حالی که سعی دارند خود را پاک کنند، در حال خوردن روغن می میرند

15. Young men lined up at the rear-view mirror to preen.
[ترجمه ترگمان]مردان جوان در آینه عقب صف می بستند و خود را می شستند
[ترجمه گوگل]مردان جوان در آینه دید عقب قرار داشتند تا به پیش بروند

Sparrows were preening themselves and their twitter was loud.

گنجشکها مشغول پرآرایی بودند و صدای جیک جیک آنها بلند بود.


A cat preens its fur.

گربه موی خود را با لیسیدن تمیز می‌کند.


She spends hours preening herself in front of the mirror.

او ساعت‌ها جلو آینه به خودش ور می‌رود.


He preened himself on having succeeded in the exams.

به‌خاطر موفقیت در امتحانات به خود می‌بالید.


پیشنهاد کاربران

به خود بالیدن

صاف کردن پرها با نوک
آرایش کردن. افتخار به کاری که کرده باشید


کلمات دیگر: