1. aren't you ashamed of yourself ?
(از خودت) خجالت نمی کشی ؟
2. i am ashamed to ask him again for a loan of money
رویم نمی شود که دوباره از او پول قرض بخواهم.
3. i was downright ashamed of the way she acted
از طرز رفتار او کاملا خجل بودم.
4. she was bitterly ashamed
او شدیدا شرمسار بود.
5. every human does things of which he is ashamed
هر انسانی کارهایی می کند که از آن شرمسار است.
6. while quarreling, he saw his teacher but was ashamed to greet him
حین دعوا معلمش را دید ولی رویش نشد به او سلام کند.
7. Poverty is not a shame, but the being ashamed of it is.
[ترجمه ترگمان]فقر مایه شرمساری نیست، بلکه از آن شرم دارد
[ترجمه گوگل]فقر شرم آور نیست، بلکه شرمساری از آن است
8. The more things a man is ashamed of, the more respectable he is. George Bernard Shaw
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر مردم از او خجالت بکشند، آدم محترم و محترمی است \" جورج برنارد \" برنارد
[ترجمه گوگل]چیزهای بیشتر یک مرد شرمنده است، بیشتر محترم است جورج برنارد شاو
9. He who is afraid of asking is ashamed of learning.
[ترجمه ترگمان]او از این که از یاد گرفتن شرم دارد می ترسد
[ترجمه گوگل]کسی که از درخواست می ترسد از یادگیری خجالت می کشد
10. When stupid man is doing something he is ashamed of, he always declares that it is his duty.
[ترجمه ترگمان]وقتی که این مرد احمق کاری را انجام می دهد که از آن شرم دارد، همیشه می گوید که این وظیفه اوست
[ترجمه گوگل]وقتی مرد احمقانه چیزی را که شرمنده می کند انجام می دهد، همیشه می گوید که این وظیفه اوست
11. You've got nothing to be ashamed of.
[ترجمه ترگمان]تو چیزی نداری که ازش خجالت بکشی
[ترجمه گوگل]شما چیزی برای شرمساری ندارید
12. She was ashamed of her children's behaviour.
[ترجمه ترگمان]از رفتار فرزندانش شرم داشت
[ترجمه گوگل]او از رفتار فرزندانش شرمنده بود
13. You should be ashamed of yourself.
[ترجمه ترگمان]تو باید از خودت خجالت بکشی
[ترجمه گوگل]شما باید از خودتان خجالت بکشید
14. I behaved badly yesterday and I am ashamed now.
[ترجمه ترگمان]دیروز بد رفتار کردم و حالا شرمنده ام
[ترجمه گوگل]من دیروز رفتار نکردم و حالا شرمنده ام
15. His foul-mouthed way of speaking made me ashamed of him.
[ترجمه ترگمان]طرز حرف زدنش باعث می شد که من از او خجالت بکشم
[ترجمه گوگل]راه نادرست او از صحبت من باعث شرمندگی او شد
16. I felt incredibly ashamed of myself for getting so angry.
[ترجمه ترگمان]از خودم خجالت می کشیدم که این قدر عصبانی شدم
[ترجمه گوگل]من احساس ناخوشایند از خودم برای گرفتن خیلی عصبانی
17. I feel ashamed that I brought to you so much trouble.
[ترجمه ترگمان]احساس شرم می کنم که این همه دردسر برایت آورده ام
[ترجمه گوگل]من احساس شرمساری می کنم که من به شما خیلی دشوار به ارمغان آورد