1. i had the misgiving that he might be a thief
به دلم برات شده بود که او ممکن است دزد باشد.
2. I read the letter with a sense of misgiving.
[ترجمه ترگمان]با احساس تردید نامه را خواندم
[ترجمه گوگل]من این نامه را با حس ناامیدی خواندم
3. My only misgiving is that we might not have enough time to do the job properly.
[ترجمه ترگمان]تنها نگرانی من این است که ممکن است زمان کافی برای انجام درست کار نداشته باشیم
[ترجمه گوگل]تنها نگرانی من این است که ما ممکن است زمان کافی برای انجام کار درست نداشته باشیم
4. She eyed the distant shoreline with misgiving.
[ترجمه ترگمان]با تردید به ساحل دوردست نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او خط ساحلی دور را با خجالت نگاه کرد
5. Slowly and with misgiving, she went down to greet the Reverend James Longley.
[ترجمه ترگمان]آهسته و با تردید به نزد کشیش جیمز Longley رفت
[ترجمه گوگل]به آرامی و با اشتیاق، او را به سلام جماعت برجسته جیمز Longley
6. One imagines with misgiving the last scene on desolate Eldey.
[ترجمه ترگمان]یک آدم خیال می کند که آخرین صحنه در Eldey متروک است
[ترجمه گوگل]یکی با تصحیح صحنه های آخرالزمان ایلدی، تصور می کند
7. He looked with misgiving at the strange man in front of him.
[ترجمه ترگمان]با تردید به مرد غریبه که روبرویش نشسته بود نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او با مردن عجیب و غریب در مقابل او نگاه کرد
8. A stab of misgiving shot through Val.
[ترجمه ترگمان]تیری از تیر به وال اصابت کرد
[ترجمه گوگل]یک ضربه شلاق خورده از طریق وال
9. He looked with misgiving at the overcast sky.
[ترجمه ترگمان]به آسمان ابری نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او با بی حوصلگی در آسمان پر از آسمان نگاه کرد
10. Misgiving mixing unimaginable gladness made me feel dizzy.
[ترجمه ترگمان]شادمانی غیرقابل تصور آمیخته به غیرقابل تصور باعث شد احساس سرگیجه کنم
[ترجمه گوگل]اشتیاق به مخلوط کردن خوشبختی غیر قابل تصور باعث شده من احساس سرگیجه می کنم
11. Carrie observed his ease with some misgiving.
[ترجمه ترگمان]کری با عدم اطمینان خاطر او را آرام کرد
[ترجمه گوگل]کری سهل انگاری خود را با سهولت مشاهده کرد
12. Parents at nearby misgiving whether ability success.
[ترجمه ترگمان]والدین در این تردید نزدیک این که آیا توانایی موفقیت دارند یا خیر
[ترجمه گوگل]پدر و مادر در نزدیکی اشتباه که آیا موفقیت توانایی
13. He looks with misgiving at the strange man in front of him.
[ترجمه ترگمان]با تردید به این مرد غریب که در مقابلش ایستاده است نگاه می کند
[ترجمه گوگل]او با مردی عجیب و غریب در مقابل او به نظر می رسد
14. Her misgiving was such that at dusk, when the milking was over, she walked in the garden alone, to continue her regrets that she had disclosed to him her discovery of his considerateness.
[ترجمه ترگمان]در آن هنگام که شیر دوشی به پایان رسید، تردید داشت که در باغ تنها قدم بزند، و در باغ تنها قدم بزند تا به regrets ادامه دهد که او در کمال وقار خود را به او نشان داده بود
[ترجمه گوگل]بدبختی او چنین بود که در غروب خورشید، زمانی که شیردهی تمام شد، او تنها در باغ راه می رفت، تا به پشیمانی خود ادامه دهد که او کشف معشوق خود را به او رسانده است