کلمه جو
صفحه اصلی

shotgun


معنی : تفنگ ساچمهای
معانی دیگر : تفنگ شکاری (بی خان)، (فوتبال امریکایی) آرایش تفنگی (shotgun formation هم می گویند)، با تفنگ بی خان تیر زدن یا تهدید کردن، (معماری) ساختمان دراز که اتاق های آن به صورت ردیف قرار دارند، تهدیدآمیز، اجباری، به زور، زوری، اضطراری

انگلیسی به فارسی

تفنگ ساچمه ای


تفنگ ساچمه ای، تفنگ ساچمهای


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a riflelike gun with a smooth bore that fires several small pellets or buckshot at once, used mostly for killing birds and small game at close range.

• smooth-barreled gun that fires small pellets over short distances and is used to hunt small game
a shotgun is a gun designed for shooting birds and animals which fires a lot of small metal balls at one time.

مترادف و متضاد

تفنگ ساچمه ای (اسم)
shotgun

جملات نمونه

1. ride shotgun
1- (امریکا - سابقا) به عنوان مستحفظ دلیجان سفر کردن،تفنگدار قافله بودن 2- به عنوان گارد مخصوص خدمت کردن،(از جان رئیس جمهور و غیره) حفاظت کردن

2. He prodded Murray with the shotgun.
[ترجمه ترگمان]اون با شاتگان به \"موری\" ضربه زد
[ترجمه گوگل]او Murray را با تفنگ تفنگ زد

3. He was charged with possessing a shotgun without a licence.
[ترجمه ترگمان]اون متهم به داشتن یه شات گان بدون مجوز بوده
[ترجمه گوگل]او به اتهام داشتن یک تفنگ بدون مجوز متهم شد

4. They said they were peppered with shotgun pellets as they walked in the forest.
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که در حالی که در جنگل قدم می زدند، گلوله های شات گان در دست داشتند
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که آنها با گلوله های تفنگ ساقه ای در جنگل می سوزند

5. The armed police rode shotgun on every passenger train during the war.
[ترجمه ترگمان]پلیس مسلح سوار بر هر قطار مسافری در طول جنگ بود
[ترجمه گوگل]پلیس مسلح در هر جنگی در هر قطار مسافربری تفنگ ساقط می کرد

6. The suspect is armed with a shotgun.
[ترجمه ترگمان]مظنون مسلح با یه شات گان - ه
[ترجمه گوگل]مظنون با تفنگ مسلح شده است

7. The shotgun bucked in his hands.
[ترجمه ترگمان]شات گان در دستش تکان می خورد
[ترجمه گوگل]تفنگ ساچمه ای در دستش بود

8. Without a shotgun you cannot drive away the wolves and jackals.
[ترجمه ترگمان]بدون تفنگ نمی توانی گرگ ها و شغال ها را دور کنی
[ترجمه گوگل]بدون یک تفنگ ساچمهای می توانید گرگ ها و شغال ها را رانندگی نکنید

9. While cleaning his shotgun he had accidentally blown his own brains out.
[ترجمه ترگمان]در حالی که تفنگش را تمیز می کرد به طور تصادفی مغزش را منفجر کرده بود
[ترجمه گوگل]در حالی که تفنگ ساچمهای خود را تمیز میکرد، به طور تصادفی مغزهایش را از دست داد

10. While searching the house they discovered an unlicensed shotgun and a licensed rifle.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حین جستجوی خانه یک تفنگ ساچمه ای بدون مجوز و یک تفنگ دارای مجوز کشف کردند
[ترجمه گوگل]هنگام جستجو در خانه آنها یک تفنگ بدون مجوز و یک تفنگ مجاز را کشف کردند

11. She blasted her husband with a shotgun because he was having an affair.
[ترجمه ترگمان]اون شوهرش رو با یه شات گان منفجر کرده چون اون یه رابطه عاشقانه داشت
[ترجمه گوگل]او همسرش را با یک تفنگ شبیه سازی کرد؛ زیرا او یک امر داشت

12. The robbers used a sawn - off shotgun in the raid.
[ترجمه ترگمان]دزدان از یک تفنگ ساچمه ای شده در این یورش استفاده کردند
[ترجمه گوگل]دزدان از یک تفنگ ساچمه ای در حمله استفاده می کردند

13. She had spotted a man with a shotgun taking aim.
[ترجمه ترگمان]او مردی را دیده بود که تفنگش را نشانه گرفته بود
[ترجمه گوگل]او یک مرد را با یک هدف تفنگ تفنگ کشف کرده بود

14. Alan Barnett, 2 was blasted with a sawn-off shotgun in Oldham on Thursday.
[ترجمه ترگمان]آلن بارنت، ۲ ساله، با یک تفنگ ساچمه ای که در روز پنج شنبه دستگیر شد، مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه گوگل]آلن بارنت، 2 با یک تفنگ ساچمهای در اللهم در روز پنج شنبه مورد حمله قرار گرفت

اصطلاحات

ride shotgun

1- (امریکا - سابقا) به‌عنوان محافظ دلیجان سفر کردن، تفنگدار قافله بودن 2- به عنوان گارد مخصوص خدمت کردن، (از جان رئیس‌جمهور و غیره) حفاظت کردن


پیشنهاد کاربران

تفنگ ساچمه پران

صندلی جلوی ماشین

کلا به صندلی جلو ماشین میگن shotgun و از فعل ride برا کسی که روش میشینه استفاده میکنیم.
مثال:i call shotgun یعنی من میخوام صندلی جلو بشینم🚗😚😉🚗

I call shotgun
من صندلی جلو میشینم.

ساچمه زن، ( با تفنگ ساچمه ای یا بادی فرق دارد. سلاحی که با فشنگ حاصل از ساچمه و سرب و پاره های فلزات دیگر تغذیه شده و پس از شلیک بدونِ هدف دقیق، به صورت اسپری قطعات فلز را پخش می کند و از قدرت کُشتن و بُردِ چندانی برخوردار نیست، درنتیجه بیشتر در شکار و نیز متفرق کردن تجمعات و اعتراضات مورد استفاده قرار می گیرد )

معنی اجباری و زوری هم میدهد
Tell us about shotgun wedding

صندلی کنار راننده
The front passenger seat next to driver
I call shotgun! ( I claim the right to sit in the passenger seat. )
When you have sturdy relationship with your siblings you never bicker over who gets to ride shotgun

تفنگ لوله/لول بلند ( تک/دو/سه لول )

While cleaning his shotgun he had accidentally blown his own brains out

do shotgun
یعنی پشت سر هم نوشیدنی خوردن


کلمات دیگر: