قطع کردن، جدا کردن، ناجفت کردن، ناهمبسته کردن، رها کردن
decouple
قطع کردن، جدا کردن، ناجفت کردن، ناهمبسته کردن، رها کردن
انگلیسی به فارسی
جدا کردن، ناجفت کردن، ناهمبسته کردن، رها کردن
قطع کردن
جدا کردن
انگلیسی به انگلیسی
• separate; disconnect one thing from another; uncouple the coupling of one circuit or part to another (electronics); absorb the shock of an explosion; decrease airborne shockwaves from an explosion by detonating the explosion underground
جملات نمونه
1. to decouple electric circuits
قطع کردن مدارهای برقی
2. Gasoline prices have been decoupled from crude oil prices.
[ترجمه ترگمان]قیمت بنزین از قیمت نفت خام جدا شده است
[ترجمه گوگل]قیمت بنزین از قیمت نفت خام جدا شده است
[ترجمه گوگل]قیمت بنزین از قیمت نفت خام جدا شده است
3. The issue threatened to decouple Europe from the United States.
[ترجمه ترگمان]این موضوع تهدید کرد که اروپا را از آمریکا جدا می کند
[ترجمه گوگل]این مسئله تهدید کرد که اروپا را از ایالات متحده جدا کند
[ترجمه گوگل]این مسئله تهدید کرد که اروپا را از ایالات متحده جدا کند
4. The large reduction in ripple currents is an advantage, but input and output decoupling capacitors are still required.
[ترجمه ترگمان]کاهش بزرگ در جریان های موجی یک مزیت است، اما خازن های جداکننده ورودی و خروجی هنوز مورد نیاز هستند
[ترجمه گوگل]کاهش بزرگ جریان های موج دار یک مزیت است، اما خازن های جدا سازی ورودی و خروجی هنوز مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]کاهش بزرگ جریان های موج دار یک مزیت است، اما خازن های جدا سازی ورودی و خروجی هنوز مورد نیاز است
5. The paper applies the Adaline PID controller to decouple and control the AHU part of VAV air conditioning system based on the neuron adaptive decoupling control strategy.
[ترجمه ترگمان]این مقاله کنترل کننده PID Adaline را برای کنترل و کنترل بخش ahu از سیستم تهویه مطبوع مبتنی بر استراتژی کنترل decoupling تطبیقی نورون بکار می برد
[ترجمه گوگل]این مقاله کنترل کننده PID Adaline را برای جداسازی و کنترل بخشی از سیستم تهویه هوا در سیستم تهویه هوا VAV بر اساس استراتژی کنترل استقرار انطباق نورون اعمال می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله کنترل کننده PID Adaline را برای جداسازی و کنترل بخشی از سیستم تهویه هوا در سیستم تهویه هوا VAV بر اساس استراتژی کنترل استقرار انطباق نورون اعمال می کند
6. Finally, two hardware decouple Methods : Were compared on their merit and fault.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، دو روش decouple سخت افزار: در مقایسه با مزایا و معایب شان مقایسه شدند
[ترجمه گوگل]در نهایت، دو روش متفرقه سخت افزار: در مورد شایستگی و خطا آنها مقایسه شد
[ترجمه گوگل]در نهایت، دو روش متفرقه سخت افزار: در مورد شایستگی و خطا آنها مقایسه شد
7. It'showed that eccentric pressure is produced by eccentric decouple charge blasting on borehole wall.
[ترجمه ترگمان]همچنین نشان داد که فشار غیر عادی به وسیله انفجاری عجیب و غیر عادی در دیواره چاه ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که فشار عددی توسط انفجار اتوبوس بر روی دیوار گمانه ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که فشار عددی توسط انفجار اتوبوس بر روی دیوار گمانه ایجاد می شود
8. Moreover, It'separates process executor and service proxy to decouple process execution and service invocation.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آن مجری فرآیند و نماینده خدمات را برای اجرای فرآیند و نیایش خدمات از هم جدا می کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، It'separates فرآیند اجرایی و پروکسی سرویس برای جدا کردن اجرای فرآیند و فراخوانی سرویس
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، It'separates فرآیند اجرایی و پروکسی سرویس برای جدا کردن اجرای فرآیند و فراخوانی سرویس
9. This article discussed how to decouple the service provider from the service client consumer with late binding and location transparency using a JAX-RPC programming model.
[ترجمه ترگمان]این مقاله توضیح داد که چگونه ارائهکننده خدمات را از مصرف کننده سرویس با binding دیرهنگام و شفافیت مکانی با استفاده از یک مدل برنامه نویسی JAX - RPC باز گرداند
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد چگونگی تقسیم ارائه دهنده خدمات از مشتری مشتری خدمات با اتصال به اواخر اتصال و شفافیت محل با استفاده از مدل برنامه ریزی JAX-RPC بحث کرد
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد چگونگی تقسیم ارائه دهنده خدمات از مشتری مشتری خدمات با اتصال به اواخر اتصال و شفافیت محل با استفاده از مدل برنامه ریزی JAX-RPC بحث کرد
10. That means Asia's ability to decouple from the west has not been fully tested.
[ترجمه ترگمان]این یعنی توانایی آسیا برای decouple از غرب به طور کامل مورد آزمایش قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]به این معنی است که توانایی آسیا برای جدا شدن از غرب به طور کامل مورد آزمایش قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]به این معنی است که توانایی آسیا برای جدا شدن از غرب به طور کامل مورد آزمایش قرار نگرفته است
11. So TDD forces you to decouple modules.
[ترجمه ترگمان]بنابراین TDD شما را به modules تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین TDD شما را مجبور می کند که ماژول ها را جدا کنید
[ترجمه گوگل]بنابراین TDD شما را مجبور می کند که ماژول ها را جدا کنید
12. A simulation that takes account of physical achievability was made. The simulation result shows that the designed network realizes a dynamic approximately thorough decouple.
[ترجمه ترگمان]یک شبیه سازی که of فیزیکی را در نظر می گیرد انجام شد نتایج شبیه سازی نشان می دهد که شبکه طراحی شده، پویایی تقریبا کامل را درک می کند
[ترجمه گوگل]یک شبیه سازی که در برگیرنده قابلیت دستیابی فیزیکی است، ساخته شده است نتیجه شبیه سازی نشان می دهد که شبکه طراحی شده تفکیک پویا تقریبا کامل را درک می کند
[ترجمه گوگل]یک شبیه سازی که در برگیرنده قابلیت دستیابی فیزیکی است، ساخته شده است نتیجه شبیه سازی نشان می دهد که شبکه طراحی شده تفکیک پویا تقریبا کامل را درک می کند
13. By defining a CSS class in a linked file and applying the class in HTML to an element, you can further decouple the presentation and content.
[ترجمه ترگمان]با تعریف کلاس CSS در یک فایل مرتبط و استفاده از کلاس در HTML برای یک عنصر، شما می توانید مطالب و مطالب را بیشتر ارزیابی کنید
[ترجمه گوگل]با تعریف یک کلاس CSS در یک فایل پیوندی و اعمال کلاس در HTML به یک عنصر، می توانید محتوای ارائه و محتوای دیگر را جدا کنید
[ترجمه گوگل]با تعریف یک کلاس CSS در یک فایل پیوندی و اعمال کلاس در HTML به یک عنصر، می توانید محتوای ارائه و محتوای دیگر را جدا کنید
14. In our experiment, we consider horizontal direction and perpendicular direction decouple, so we utilize state space description analysis system model.
[ترجمه ترگمان]ما در آزمایش خود جهت افقی و جهت عمود را در نظر می گیریم بنابراین از مدل سیستم تحلیل توصیف فضای حالت استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]در آزمایش ما، ما به نظر افقی و انسجام جهت عمود را در نظر می گیریم، بنابراین ما از مدل سیستم تجزیه و تحلیل فضای حالت استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]در آزمایش ما، ما به نظر افقی و انسجام جهت عمود را در نظر می گیریم، بنابراین ما از مدل سیستم تجزیه و تحلیل فضای حالت استفاده می کنیم
to decouple electric circuits
قطع کردن مدارهای برقی
پیشنهاد کاربران
وا شُدن ، واجُفتیدن ، واجُفت شدن
به دو بخش تقسیم کردن،
مجزا کردن
مجزا کردن
از هم جدا کردن
کلمات دیگر: