کلمه جو
صفحه اصلی

brutally


وحشیانه، بیرحمانه

انگلیسی به فارسی

وحشیانه، بی‌رحمانه


وحشیانه


انگلیسی به انگلیسی

• cruelly, savagely

مترادف و متضاد

cruelly, without remorse


Synonyms: atrociously, barbarically, barbarously, brutishly, callously, demoniacally, diabolically, ferally, ferociously, fiercely, hardheartedly, heartlessly, in cold blood, inexorably, inhumanely, inhumanly, meanly, mercilessly, murderously, pitilessly, relentlessly, remorselessly, ruthlessly, savagely, something fierce, something terrible, unkindly, unrelentingly, viciously


Antonyms: gently, humanely, kindly, nicely


جملات نمونه

1. he spoke brutally and frankly
او رک و راست و با بی پردگی صحبت کرد.

2. A pro - democracy uprising was brutally suppressed.
[ترجمه ترگمان]قیام طرفدار دموکراسی به طور وحشیانه سرکوب شد
[ترجمه گوگل]قیام طرفدار دموکراسی به شدت سرکوب شد

3. Let's be brutally honest about this: you haven't a hope of succeeding.
[ترجمه ترگمان]بیا با خشونت در این مورد صادق باشیم: تو امیدی به موفقیت نداری
[ترجمه گوگل]بیایید به نحوی بی رحمانه در مورد این موضوع صادق باشیم، امیدوار نیستید که موفق شوید

4. The government has brutally crushed the rebellion.
[ترجمه ترگمان]دولت به طور وحشیانه شورش را سرکوب کرده است
[ترجمه گوگل]دولت شورش را به شدت خرد کرده است

5. All protest is brutally repressed by the regime.
[ترجمه ترگمان]همه اعتراضات به طور وحشیانه توسط رژیم سرکوب شده است
[ترجمه گوگل]همه اعتراضات توسط رژیم به طرز وحشیانه ای سرکوب شده است

6. If I'm brutally honest, I don't like her dress.
[ترجمه ترگمان]اگر بی رحمانه صادق باشم، از لباسش خوشم نمی اید
[ترجمه گوگل]اگر من به طور وحشیانه صادقانه، لباس او را دوست ندارم

7. They were caught on camera as they brutally attacked a man.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که وحشیانه به یک مرد حمله کردند، بر روی دوربین گیر کردند
[ترجمه گوگل]آنها به دوربین حمله کردند و آنها به صورت وحشیانه به یک مرد حمله کردند

8. They began by brutally persecuting the Catholic Church.
[ترجمه ترگمان]آن ها با بی رحمی کلیسای کاتولیک را آزار می دادند
[ترجمه گوگل]آنها توسط وحشیانه آزار و اذیت کلیسای کاتولیک آغاز شد

9. She was brutally attacked by two men.
[ترجمه ترگمان]با خشونت دو مرد مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او توسط دو مرد به طرز وحشیانه ای مورد حمله قرار گرفت

10. Thousands of civilians were brutally murdered during the civil war.
[ترجمه ترگمان]هزاران غیر نظامی به طور وحشیانه در طی جنگ داخلی به قتل رسیدند
[ترجمه گوگل]هزاران غیرنظامی در طی جنگ داخلی وحشیانه کشته شدند

11. To be brutally honest/frank, you look fat in that dress.
[ترجمه ترگمان]در این لباس، گستاخانه صادق و صادق به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]به طور وحشیانه صادقانه / صادقانه، شما در چمدان چاق هستید

12. The peace of the island community had been brutally violated.
[ترجمه ترگمان]آرامش جامعه جزیره به طرز وحشیانه ای نقض شده بود
[ترجمه گوگل]صلح در جامعه جزیره به شدت مورد تجاوز قرار گرفته است

13. The old man had been brutally attacked/murdered.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد به طرز وحشیانه به قتل رسیده بود
[ترجمه گوگل]پیرمرد به شدت مورد حمله / قتل قرار گرفته بود

14. She was attacked and brutally dishonored.
[ترجمه ترگمان]او مورد حمله قرار گرفت و به طور وحشیانه مورد حمله واقع شد
[ترجمه گوگل]او مورد حمله قرار گرفت و به طرز وحشیانه ای ناسازگار بود

15. Their luncheon was brutally interrupted by gunfire.
[ترجمه ترگمان]ناهار آن ها به طور وحشیانه با شلیک گلوله قطع شد
[ترجمه گوگل]ناهار آنها به طرز وحشیانه ای توسط آتش بس متوقف شد

پیشنهاد کاربران

شدیدا

رک و راست - بی پرده

با بی رحمی، با قساوت

ظالمانه
با خشونت
با سنگدلی

سنگدلی
ظلم و ستم
بیرحمی
خشونت


کلمات دیگر: