کلمه جو
صفحه اصلی

chintzy


مانند پارچه ی چیت، چیت مانند، چیتی

انگلیسی به فارسی

چینی، چیتی


چیتی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: chintzier, chintziest
(1) تعریف: of, pertaining to, or decorated with chintz.

(2) تعریف: (informal) poorly made; gaudy.
مترادف: gaudy, meretricious, tawdry, tinsel
مشابه: cheap, flashy, garish, shoddy, showy, sleazy

• of or pertaining to chintz (type of fabric); cheap, of poor quality

مترادف و متضاد

Synonyms: cheap, frowzy, schlocky, shabby, sleazy, tacky


cheap-looking


جملات نمونه

1. It's a chintzy hat, you can't expect it to last for long.
[ترجمه ترگمان]این کلاه chintzy، نمی توانی انتظار داشته باشی که برای مدت زیادی دوام بیاورد
[ترجمه گوگل]این یک کلاه پیتزا است، شما نمیتوانید انتظار داشته باشید که مدت زیادی طول بکشد

2. Don't be so chintzy, the whole evening will only cost you 10 bucks.
[ترجمه Dlnya] این قدر لجوج وخسیس نباش کل شب فقط ۱۰ دلار هزینه داره
[ترجمه ترگمان]Don نباش، کل شب فقط ۱۰ دلار برات تموم میشه
[ترجمه گوگل]خیلی نازک نباشید، کل شب تنها 10 دلار هزینه خواهد داشت

3. He tucked the chintzy bed cover over his sleeping friend and switched off the light.
[ترجمه ترگمان]He را روی دوست خوابش گذاشت و چراغ را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]او پوشش تخت چینی را روی همسر خواب خود قرار داد و نور را خاموش کرد

4. Christina's Cafe tends to be a little chintzy with ingredients.
[ترجمه ترگمان]رستوران کریستینا (Christina)تمایل دارد کمی chintzy با مواد اولیه باشد
[ترجمه گوگل]کافه کریستینا تمایل دارد که با مواد تشکیل دهنده کوچک باشد

5. The hangings were rather chintzy and old-fashioned.
[ترجمه ترگمان]پرده ها، chintzy و کهنه بودند
[ترجمه گوگل]آویزها به تنهایی و به سبک قدیمی بودند

6. Within, there was an atmosphere of chintzy comfort.
[ترجمه ترگمان]داخل آن، فضای of comfort وجود داشت
[ترجمه گوگل]در داخل، یک فضای راحت چینی وجود داشت

7. The Economist interviewed him in a chintzy suite at Claridge's.
[ترجمه ترگمان]The با او در chintzy suite مصاحبه کرده بودند
[ترجمه گوگل]اکونومیست در مصاحبه با او در مجموعه ای با نام Claridge مشغول به کار است

8. We all live in chintzy little boudoir rooms and we can't hang Rothkos on our walls.
[ترجمه ترگمان]همه ما در اتاق chintzy کوچک زندگی می کنیم و ما هم نمی توانیم Rothkos را روی دیوارها نصب کنیم
[ترجمه گوگل]همه ما در اتاق های کوچک بنفش کوچک زندگی می کنیم و نمی توانیم روتکوس را در دیوارهایمان آویزان کنیم

9. So why am I so chintzy with the gold stars?
[ترجمه ترگمان]پس چرا من so با ستاره های طلایی chintzy؟
[ترجمه گوگل]پس چرا من ستاره های طلایی را دوست دارم؟

10. The car has chintzy uncomfortable seats.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل صندلی های راحتی دارد
[ترجمه گوگل]ماشین دارای صندلی ناراحت کننده ای است

11. EXAMPLE 1: Our chintzy old boss never rewards even the most outstanding achievement with a bonus or even a compliment.
[ترجمه ترگمان]مثال ۱: رئیس chintzy ما هرگز حتی بهترین دستاورد را با یک پاداش یا حتی یک تعریف پاداش نمی دهد
[ترجمه گوگل]مثال 1 رئیس قدیمی chintzy ما هرگز حتی برجسته ترین دستاورد با پاداش و یا حتی یک تعریف را به ارمغان می آورد

12. What if they think my present is chintzy?
[ترجمه ترگمان]اگه فکر کنن هدیه من chintzy چیه؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتد؟

13. He probably think it's too chintzy to be a birthday gift!
[ترجمه ترگمان]او احتمالا فکر می کند که chintzy است که هدیه تولد باشد!
[ترجمه گوگل]او احتمالا فکر می کند که این یک هدیه جشن تولد است!

14. Sure, they're chintzy plastic.
[ترجمه ترگمان]البته، chintzy plastic
[ترجمه گوگل]مطمئنا، آنها پلاستیکی چینی هستند

پیشنهاد کاربران

خسیس

خسیس. ارزان


کلمات دیگر: