1. I knew that it was all bluster and he wasn't really angry with me.
[ترجمه شریفه] من میدانستم که اینها همه هارت و پورت است و او واقعا از دست من عصبانی نیست.
[ترجمه ترگمان]می دانستم که همه چیز داشت اجر می شد و او واقعا از دست من عصبانی نبود
[ترجمه گوگل]من می دانستم که این همه دروغ است و او واقعا با من خشمگین نبود
2. Burying it all under a thick shell of bluster, bullying, slavish adherence to protocol and discipline.
[ترجمه ترگمان]دفن کردن همه چیز زیر یک کاسه بزرگ پر از bluster، قلدری، اطاعت، و پیروی از نظم و انضباط
[ترجمه گوگل]آن را همه زیر یک پوسته ضخیم از خونریزی، قلدری، پیروی از برده داری به پروتکل و نظم و انضباط قرار دهید
3. Though I suspected this was bluster, I realized immediately that something had to be done to calm the man down.
[ترجمه ترگمان]با اینکه به این موضوع پی می بردم، بلافاصله متوجه شدم که کاری برای آرام کردن آن مرد باید انجام شود
[ترجمه گوگل]اگرچه من مظنون به این بود بلاتریس بود، بلافاصله متوجه شدم که باید کاری برای آرام کردن مرد انجام شود
4. I believe deeply in persuasion, not bluster and bombast.
[ترجمه ترگمان]به اعتقاد من، به اعتقاد من، بدون اینکه سر و پا داشته باشیم، نه bluster و bombast
[ترجمه گوگل]من اعتقاد دارم که عمیقا متقاعد شده است، نه بلستر و بمباران
5. Military planning drove decisions; bluster and posturing drove diplomacy.
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی نظامی، تصمیمات را به عهده گرفت؛ bluster و ژست posturing، دیپلماسی را به راه انداختند
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی نظامی تصمیم گرفت؛ ترس و وحشت به دیپلماسی رسیده است
6. He was awakened by the bluster of their preparations.
[ترجمه ترگمان]به خاطر تهیه مقدمات سفر، از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]او توسط تهدیدات آماده سازی آنها بیدار شد
7. Ah, the pomposity of his tone, the bluster, the arrogance.
[ترجمه ترگمان]pomposity از لحن صدایش و the و خودبینی و تکبر او بود
[ترجمه گوگل]آه، تکه تکه ای از صدای او، بلوز، غرور
8. He was inclined to bluster at first, but he soon dropped.
[ترجمه ترگمان]او ابتدا مایل بود که به bluster ادامه دهد، اما طولی نکشید که از زمین افتاد
[ترجمه گوگل]او در ابتدا خواسته بود که به زحمت بیفتد، اما او به زودی افتاد
9. Why don't you take you and your bluster the hell out of here?
[ترجمه ترگمان]چرا تو و your گورتو از اینجا گم نمی کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا شما و شما را به جهنم نمی برید؟
10. Lou began to bluster, as he always did when he talked politics.
[ترجمه ترگمان]لو مثل همیشه وقتی راجع به سیاست حرف می زد، شروع به bluster می کرد
[ترجمه گوگل]لو شروع به خجالت زدگی کرد، همانطور که او همیشه هنگام صحبت کردن با سیاست ها صحبت می کرد
11. Mr. Khrushchev, moreover, was all bluff and bluster.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر آقای Khrushchev داشت بلوف می زد و bluster می کشید
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آقای خروشچف هم کلاهبردار بود
12. But the political posturing and trade - union bluster signifies little.
[ترجمه ترگمان]اما موضع گیری سیاسی و bluster اتحادیه های تجاری به معنای کمی است
[ترجمه گوگل]اما موضع گیری سیاسی و جنبش اتحادیه های کارگری کمیاب است
13. Of course, his bluster was directed against me as well.
[ترجمه ترگمان]البته، رو به من هم داده بودن
[ترجمه گوگل]البته، دروغ گفتن هم به من مربوط بود
14. There was a bluster and zest in Anthony.
[ترجمه ترگمان]در آنتونی bluster پر جنب و جوش وجود داشت
[ترجمه گوگل]در آنتونی یک ترس و وحشت وجود داشت
15. They are full of the glitter and bluster of German militarism ?mailed fist and shining armour.
[ترجمه ترگمان]آن ها پر از زرق و برق جنگ و ریاکاری آلمانی هستند؟ مشت پست و زره درخشان
[ترجمه گوگل]آنها پر از زرق و برق و خونسردی نظامی گری آلمان هستند و مشت و زره پوشانده شده اند