اجاره کننده( وسیله حمل) بازرگانى : اجاره کننده
charterer
اجاره کننده( وسیله حمل) بازرگانى : اجاره کننده
انگلیسی به فارسی
چارتر
انگلیسی به انگلیسی
• one who grants a charter; one who hires a ship or plane
جملات نمونه
1. Charterers of a ship loaded it with benzine.
[ترجمه ترگمان]Charterers یک کشتی آن را با benzine پر کرده بود
[ترجمه گوگل]انبارها یک کشتی آن را با بنزین بارگیری کردند
[ترجمه گوگل]انبارها یک کشتی آن را با بنزین بارگیری کردند
2. Charterers have recently shown growing concern about the standards of maintenance of ships carrying their cargoes.
[ترجمه ترگمان]Charterers اخیرا در مورد استانداردهای نگهداری کشتی ها که کالاهای خود را حمل می کنند ابراز نگرانی کرده اند
[ترجمه گوگل]اخراج کنندگان اخیرا نگرانی های فزاینده ای را در خصوص استانداردهای نگهداری کشتی حمل کالاهای خود نشان داده اند
[ترجمه گوگل]اخراج کنندگان اخیرا نگرانی های فزاینده ای را در خصوص استانداردهای نگهداری کشتی حمل کالاهای خود نشان داده اند
3. After such transfer, the transferee and the charterer shall continue to perform the original charter.
[ترجمه ترگمان]پس از این انتقال، the و the باید به اجرای منشور اصلی ادامه دهند
[ترجمه گوگل]پس از چنین انتقال، انتقال دهنده و منشور باید همچنان منشور اصلی را انجام دهد
[ترجمه گوگل]پس از چنین انتقال، انتقال دهنده و منشور باید همچنان منشور اصلی را انجام دهد
4. Article 135 The charterer shall guarantee that the ship shall be employed to carry the lawful merchandise agreed.
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۳۵ The تضمین می کند که کشتی برای حمل کالاهای قانونی مورد توافق قرار گیرد
[ترجمه گوگل]ماده 135 نماینده باید تضمین کند که کشتی باید برای حمل کالا قانونی مورد توافق قرار گیرد
[ترجمه گوگل]ماده 135 نماینده باید تضمین کند که کشتی باید برای حمل کالا قانونی مورد توافق قرار گیرد
5. "Carrier" includes the owner or the charterer who enters into a contract of carriage with a shipper.
[ترجمه ترگمان]\"حامل\" شامل مالک و یا the است که با یک shipper وارد یک قرارداد می شوند
[ترجمه گوگل]'حامل' شامل مالک یا charterer است که وارد قرارداد حمل و نقل با یک فرستنده است
[ترجمه گوگل]'حامل' شامل مالک یا charterer است که وارد قرارداد حمل و نقل با یک فرستنده است
6. Large amount of disputes occurs spontaneously shipowner and charterer on this case.
[ترجمه ترگمان]در این مورد مقدار زیادی اختلافات به طور خود shipowner و charterer رخ می دهد
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از اختلافات خود به خودی کشتی دار و charterer در این مورد رخ می دهد
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از اختلافات خود به خودی کشتی دار و charterer در این مورد رخ می دهد
7. The carrier, shipowner, charterer or master will deliver the goods at the port of destination not solely to the named consignee, but to any person designated by him.
[ترجمه ترگمان]متصدی حمل و نقل صاحب کشتی کالا را در بندر مقصد نه تنها به نام consignee بلکه برای هر کس که توسط او تعیین شده است تحویل خواهد داد
[ترجمه گوگل]حامل، صاحب کشتی، چارتر یا کارشناسی ارشد، کالا را در بندر مقصد نه تنها به مقصد گیرنده نامیده می شود، بلکه به هر شخصی که توسط او تعیین شده است، تحویل می شود
[ترجمه گوگل]حامل، صاحب کشتی، چارتر یا کارشناسی ارشد، کالا را در بندر مقصد نه تنها به مقصد گیرنده نامیده می شود، بلکه به هر شخصی که توسط او تعیین شده است، تحویل می شود
8. Article 152 The charterer shall pay the hire as stipulated in the charter.
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۵۲ شاکی باید همان طور که در منشور تصریح شده است، کرایه را بپردازد
[ترجمه گوگل]ماده 152 مامورین باید استخدام را همانطور که در منشور تعیین شده است پرداخت نمایند
[ترجمه گوگل]ماده 152 مامورین باید استخدام را همانطور که در منشور تعیین شده است پرداخت نمایند
9. Article 140 The charterer shall pay the hire as agreed upon in the charter.
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۴۰ قانون مالیات دهندگان باید همان طور که در منشور به توافق رسیده اند را پرداخت کنند
[ترجمه گوگل]ماده 140 نماینده باید استخدام را همانطور که در منشور توافق شده است، پرداخت نماید
[ترجمه گوگل]ماده 140 نماینده باید استخدام را همانطور که در منشور توافق شده است، پرداخت نماید
10. To create a demise or bareboat charter, an owner must relinquish possession, control and navigation of the vessel the charterer.
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد یک منشور یا لغو منشور، مالک باید مالکیت، کنترل و هدایت کشتی را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]برای ایجاد یک منشور مرگبار یا غیرقابل اجتناب، مالک باید از مالکیت، کنترل و ناوبری کشتی علامت گذار خودداری کند
[ترجمه گوگل]برای ایجاد یک منشور مرگبار یا غیرقابل اجتناب، مالک باید از مالکیت، کنترل و ناوبری کشتی علامت گذار خودداری کند
11. The shipowner shall be liable for compensation for any losses suffered by the charterer thereby.
[ترجمه ترگمان]مالک به خاطر هر گونه ضرر و زیان وارده از جانب charterer مسئول خواهد بود
[ترجمه گوگل]صاحب کشتی مسئول جبران خسارات وارده از هر گونه خسارت ناشی از Chartererer است
[ترجمه گوگل]صاحب کشتی مسئول جبران خسارات وارده از هر گونه خسارت ناشی از Chartererer است
12. The shipowner shall not establish any mortgage of the ship during the bareboat charter period without the prior consent in writing by the charterer.
[ترجمه ترگمان]صاحب کشتی نباید هیچ گونه رهن کشتی را در طول دوره منشور bareboat بدون رضایت قبلی در نوشتن نامه the تاسیس کند
[ترجمه گوگل]صاحب کشتی هیچ گونه وام مسکنی را در طول دوره اجاره بدون کشتی نخواهد داشت بدون رضایت قبلی در چارچوب منشور
[ترجمه گوگل]صاحب کشتی هیچ گونه وام مسکنی را در طول دوره اجاره بدون کشتی نخواهد داشت بدون رضایت قبلی در چارچوب منشور
13. The efficiency of the chartered vessel is of vital importance to the time charterer since the entire success of the commercial enterprise may depend on it.
[ترجمه ترگمان]بازدهی این سفینه فضایی از اهمیت حیاتی برخوردار است زیرا کل موفقیت این شرکت تجاری می تواند به آن وابسته باشد
[ترجمه گوگل]کارایی کشتی عهدهدار اهمیت حیاتی برای کارفرما زمانی است که کل موفقیت شرکت تجاری ممکن است به آن بستگی داشته باشد
[ترجمه گوگل]کارایی کشتی عهدهدار اهمیت حیاتی برای کارفرما زمانی است که کل موفقیت شرکت تجاری ممکن است به آن بستگی داشته باشد
14. The cost of any damage, including scratches and bend spars, will be responsible by the charterer.
[ترجمه ترگمان]هزینه هر گونه آسیب، از جمله خراش ها و کمان عمودی، توسط charterer مسئول خواهد بود
[ترجمه گوگل]هزینه هر نوع خسارت، از جمله خش و خم شدن ناشی از خسارت، توسط ناشر مسئول خواهد بود
[ترجمه گوگل]هزینه هر نوع خسارت، از جمله خش و خم شدن ناشی از خسارت، توسط ناشر مسئول خواهد بود
پیشنهاد کاربران
charterer ( حملونقل دریایی )
واژه مصوب: اجاره کننده
تعریف: شخصی حقیقی یا حقوقی که وسیلۀ نقلیه را اجاره می کند
واژه مصوب: اجاره کننده
تعریف: شخصی حقیقی یا حقوقی که وسیلۀ نقلیه را اجاره می کند
کلمات دیگر: