کلمه جو
صفحه اصلی

be in love with

انگلیسی به انگلیسی

• have strong feelings of affection for, be very fond of

جملات نمونه

1. Eternity is in love with the productions of time.
[ترجمه ترگمان]ابدیت در عشق به تولیدات زمان است
[ترجمه گوگل]ابدیت با تولید زمان ها عاشق است

2. I was in love with her-'was' being the operative word.
[ترجمه ترگمان] من عاشق اون بودم - این تنها کلمه بود -
[ترجمه گوگل]من عاشق او بودم که کلمه ی عملی بود

3. Anyone would think you were in love with the girl.
[ترجمه ترگمان] هرکسی ممکنه فکر کنه تو عاشق اون دختره بودی
[ترجمه گوگل]هر کس فکر می کند که شما در رابطه با دختر بودید

4. I've never really been in love with anyone.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت عاشق کسی نبودم
[ترجمه گوگل]من هرگز با هیچکس دوست نداشتم

5. I had naively imagined that he was in love with me.
[ترجمه ترگمان]من به سادگی تصور می کردم که او عاشق من است
[ترجمه گوگل]من به طرز شایسته ای تصور کردم که او در عاشق من است

6. He seems to be under the erroneous impression that she is in love with him.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او در اشتباه است که او عاشق اوست
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد تحت تصور اشتباه است که او در عشق اوست

7. He declared that he was in love with her.
[ترجمه ترگمان]می گفت که عاشق اوست
[ترجمه گوگل]او اعلام کرد که در عشق او بود

8. She must still be in love with her black-haired boy; all that she's done since he left her is mooning about the house.
[ترجمه ترگمان]او باید هنوز عاشق پسر مو سیاه او باشد؛ تنها کاری که از زمان ترک او انجام داده، در مورد این خانه است
[ترجمه گوگل]او هنوز هم باید با پسر سیاه و سفیدش در عشق باشد؛ همه چیزهایی که او از زمانی که او را ترک کرده است، در مورد خانه است

9. He had always been in love with the enchanted landscape of the West.
[ترجمه ترگمان]او همیشه عاشق منظره طلسم شده غرب بود
[ترجمه گوگل]او همیشه با چشم انداز مشتاق غرب آشنا بود

10. He was in love with her, although he did not put that name to it.
[ترجمه ترگمان]با آن که این اسم را به زبان نیاورده بود، عاشق او بود
[ترجمه گوگل]او در عاشق او بود، هر چند که این نام را به آن نگفت

11. She was in love with him.
[ترجمه ترگمان] عاشق اون بود
[ترجمه گوگل]او در عشق او بود

12. She had married Fred Bradley without being in love with the kind and considerate man who was employing her.
[ترجمه ترگمان]با فرد Bradley ازدواج کرده بود، بی آن که عاشق این مرد مهربانی باشد که او را استخدام کرده بود
[ترجمه گوگل]او با فرد بردلی ازدواج کرد و در عین حال دوست داشتنی و مهربانانه بود که او را استخدام کرد

13. I am in love with the King and I want a divorce.
[ترجمه ترگمان]من عاشق شاه هستم و طلاق می خواهم
[ترجمه گوگل]من عاشق شاه هستم و طلاق می خواهم

14. Of course Silas knew she was in love with him, she decided, feeling acutely embarrassed.
[ترجمه ترگمان]در حالی که احساس شرمندگی می کرد، تصمیم گرفت: البته که سایلاس می دونست که عاشق اوست
[ترجمه گوگل]مطمئنا سیلس می دانست که او در عاشق اوست، تصمیم گرفت، احساس خجالت می کرد

پیشنهاد کاربران

عاشق شدن ( بودن )


کلمات دیگر: