کلمه جو
صفحه اصلی

forthrightly

انگلیسی به انگلیسی

• straight to the point; directly; frankly, sincerely; immediately

جملات نمونه

1. Didn't prevaricate but answered forthrightly and honestly.
[ترجمه ترگمان]از دوپهلو و صادقانه جواب نداد و صادقانه جواب داد
[ترجمه گوگل]آزار نیافتید اما به طور مستقیم و صادقانه پاسخ دادید

2. One can imagine them forthrightly shaking hands and congratulating and thanking each other, but the words are lost to posterity.
[ترجمه ترگمان]انسان می تواند آن ها را مجسم کند که دست لرزانش را تکان می دهد و به یکدیگر تبریک می گوید، اما این کلمات در نظر آیندگان گم شده است
[ترجمه گوگل]آنها می توانند تصور کنند که دست راستشان را تکان می دهند و از یکدیگر تبریک می گویند و از یکدیگر تشکر می کنند، اما کلمات به نسلی گم می شوند

3. They participated forthrightly, rejecting the councillor's views on discipline.
[ترجمه ترگمان]آن ها در forthrightly شرکت کردند و نظرات مشاور در مورد نظم را رد کردند
[ترجمه گوگل]آنها به شدت مشارکت داشتند و دیدگاه شورای اسلامی را درباره نظم و انضباط رد می کردند

4. He needed intelligently and forthrightly to answer her charges and demonstrate sympathy for her embattled position.
[ترجمه ترگمان]او به intelligently و forthrightly نیاز داشت تا به اتهامات خود پاسخ دهد و همدردی خود را نسبت به موقعیت تحت فشار خود نشان دهد
[ترجمه گوگل]او به طور هوشمندانه و مستقیم به اتهامات اتهامات خود پاسخ داد و همدردی با موقعیت او را نشان داد

5. Now he has stepped forthrightly back into the Middle East with a book promising to address "many sensitive political issues many American officials avoid".
[ترجمه ترگمان]اکنون او با کتابی امیدوار به رسیدگی به \"بسیاری از مسائل سیاسی حساس که بسیاری از مقامات آمریکایی از آن اجتناب می کنند\" به خاورمیانه بازگشته است
[ترجمه گوگل]اکنون او به طور مستقیم به خاورمیانه با کتابی امیدوار است که به بسیاری از مسائل حساس سیاسی که مقامات آمریکایی آن را اجتناب می کنند، پاسخ دهند

6. Mr. Evans said, forthrightly, what some of us have been hoping to hear from Fed officials for years now.
[ترجمه ترگمان]آقای Evans گفت، \"forthrightly\"، چیزی که برخی از ما امیدواریم که اکنون از مقامات بانک مرکزی مطلع باشیم
[ترجمه گوگل]آقای ایوانز به طور مستقیم گفت که بعضی از ما امیدوار بودیم که از مقامات فدرال برای سالها بشنویم

7. "Like friends, we discuss those differences honestly and forthrightly, " Clinton said at the opening session yesterday of the first day of meetings between U. S. and Chinese officials in Washington.
[ترجمه ترگمان]کلینتون دیروز در جلسه افتتاحیه اولین روز جلسات بین یو اس و مقامات چینی در واشنگتن
[ترجمه گوگل]کلینتون در جلسه افتتاحیه دیروز روز اول جلسات بین مقامات آمریکایی و مقامات چینی در واشنگتن گفت: «مانند دوستان، ما درباره این اختلافات صادقانه و صریح صحبت می کنیم

8. "I will be putting my views forthrightly, " he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" من دیدگاه های خود را در مورد این موضوع مطرح می کنم \"
[ترجمه گوگل]وی گفت: «من به طور منظم نظرات خود را ارائه خواهم کرد

9. Worse, when they're not corrected promptly and forthrightly, is the message of arrogance they send to the audience.
[ترجمه ترگمان]بدتر از آن وقتی که آن ها به سرعت تصحیح نشدند و forthrightly، پیام of است که آن ها برای مخاطب می فرستند
[ترجمه گوگل]بدتر اینکه، زمانی که آنها به سرعت و به درستی تصحیح نمی شوند، پیام غرورآفرینی آنها را به مخاطبان می فرستد

10. "Like friends, we discuss those differences honestly and forthrightly," Clinton said at the opening session yesterday of the first day of meetings between U.
[ترجمه ترگمان]کلینتون دیروز در جلسه افتتاحیه اولین روز جلسات بین یو
[ترجمه گوگل]کلینتون در جلسه افتتاحیه دیروز روز اول نشست های بین المللی گفت: 'مانند دوستان، ما در مورد این تفاوت ها صادقانه و صریح صحبت می کنیم '

11. Any negative statements and accusations made should be promptly and forthrightly answered, preferably at the level on which they originate.
[ترجمه ترگمان]هر گونه اظهارات و اتهامات منفی باید فورا و forthrightly پاسخ داده شوند، ترجیحا در سطحی که از آن نشات می گیرند
[ترجمه گوگل]هر گونه اظهارات و اتهامات منفی باید سریعا و بلافاصله پاسخ داده شود، ترجیحا در سطح که از آنها آغاز می شود

12. Beyond their settings, what these future-war games have in common with the Modern Warfare series is a refusal to forthrightly acknowledge the inspiration for their subject matter.
[ترجمه ترگمان]فراتر از این تنظیمات، آنچه که این بازی های جنگی آینده با سری جنگ مدرن مشترک دارند، امتناع از اعتراف forthrightly به موضوع موضوع شان است
[ترجمه گوگل]فراتر از تنظیمات خود، آنچه که این بازی های جنگ های آینده با سری های Modern Warfare دارند، امتناع از الهام بخشیدن به موضوع خود است

13. We answer when repast nurturance is delicate dietary habit, such ability are most the method that reduces lampblack forthrightly .
[ترجمه ترگمان]پاسخ ما به این است که غذای سالم عادت غذایی نرم دارد، این توانایی بیشتر روشی است که lampblack forthrightly را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]ما پاسخ می دهیم که پرورش مجدد رژیم غذایی رژیم غذایی ظریف است، به طوری که این توانایی بیشترین روش است که به طور مستقیم لامپ بلک را کاهش می دهد

پیشنهاد کاربران

سر راست، مستقیم


کلمات دیگر: