کلمه جو
صفحه اصلی

time bomb


بمب ساعتی، بمب شماطه دار

انگلیسی به فارسی

بمب ساعتی


بمب زمان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a device consisting of explosives and a timer that allows it to be detonated at a particular time.

(2) تعریف: any potentially dangerous or explosive situation.

- The racial problem in the city was a real time bomb.
[ترجمه ترگمان] مشکل نژادی در شهر یک بمب ساعتی واقعی بود
[ترجمه گوگل] مشکل نژادی در شهر یک بمب زمان واقعی بود

• problem which is about to surface; program which is intended to stop working or to cause damage on a certain date (computers)
a time bomb is a bomb with a mechanism that causes it to explode at a particular time.
a time bomb is also something that will have a major effect on a situation or person at a later date, for example by causing a lot of damage.
program which is designated to stop working or cause damage on a certain date (computers)

مترادف و متضاد

bomb with a timer


Synonyms: infernal machine, powder keg, time fuse


جملات نمونه

1. This proposal is a political time bomb that could cost the government the next election.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد یک بمب زمانی سیاسی است که می تواند انتخابات بعدی را برای دولت هزینه کند
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد یک بمب زمان سیاسی است که می تواند دولت را در انتخابات بعدی هزینه کند

2. He described global warming as "an environmental time bomb ticking away".
[ترجمه ترگمان]او گرم شدن جهانی هوای کره زمین را \"یک بمب ساعتی زیست محیطی\" توصیف کرد
[ترجمه گوگل]او گرم شدن کره زمین را 'بمب زمان زیست محیطی' دانست

3. Cutting down the rainforest is an environmental time bomb.
[ترجمه ترگمان]کاهش جنگل های بارانی یک بمب ساعتی زیست محیطی است
[ترجمه گوگل]جنگل انباری، یک بمب زمان زیست محیطی است

4. Rising unemployment is a political time bomb for the government.
[ترجمه ترگمان]افزایش بیکاری یک بمب زمانی سیاسی برای دولت است
[ترجمه گوگل]افزایش بیکاری یک بمب سیاسی برای دولت است

5. He synchronized the time bomb with his watch.
[ترجمه ترگمان]اولین بمب رو با ساعت خودش هماهنگ کرد
[ترجمه گوگل]او زمان بمب را با ساعت خود هماهنگ کرد

6. The man is clearly a walking time bomb.
[ترجمه ترگمان]این مرد به وضوح یک بمب ساعتی متحرک است
[ترجمه گوگل]مرد بطور واضح یک بمب گذر زمان است

7. I felt like a walking time bomb, set to detonate in sixty minutes.
[ترجمه ترگمان]احساس می کردم یک بمب ساعتی راه می روم که در شصت دقیقه منفجر می شوم
[ترجمه گوگل]من احساس کردم که یک بمب در حال پیاده روی است و در شصت دقیقه با منفجر شدن است

8. Our baby is a bomb, too: a time bomb.
[ترجمه ترگمان]کودک ما هم یک بمب است: یک بمب ساعتی
[ترجمه گوگل]کودک ما یک بمب است، همچنین یک بمب زمان است

9. It is a time bomb waiting to explode.
[ترجمه ترگمان]این یک بمب ساعتی است که منتظر منفجر شدن است
[ترجمه گوگل]این یک بمب زمان انتظار برای انفجار است

10. Was it some psychic time bomb long ago planted on Ludlow Street?
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش بمب رو تو خیابون \"Ludlow\" جاسازی کرده بود؟
[ترجمه گوگل]آیا مدتها پیش بود که بمب زمان روانی در خیابان لودلو کاشته شد؟

11. On top of this, the environmental time bomb that has been ticking away for years now seems ready to explode.
[ترجمه ترگمان]در بالای این مساله، بمب ساعتی زیست محیطی که سال ها در حال گذر است، اکنون به نظر می رسد که آماده انفجار است
[ترجمه گوگل]در بالای این، بمب زمان زیست محیطی که سالها در حال ریزش است، به نظر می رسد آماده انفجار است

12. These factors have created a demographic time bomb.
[ترجمه ترگمان]این عوامل یک بمب ساعتی جمعیتی را ایجاد کرده اند
[ترجمه گوگل]این عوامل یک بمب زمان جمعیتی ایجاد کرده اند

13. It's a ticking time bomb for the federal budget.
[ترجمه ترگمان]این یک بمب ساعتی در حال گذر برای بودجه فدرال است
[ترجمه گوگل]این یک بمب زمان محرمانه برای بودجه فدرال است

14. A time bomb exploded twenty minutes after the plane took off.
[ترجمه ترگمان]یک بمب زمانی بیست دقیقه بعد از پرواز هواپیما منفجر شد
[ترجمه گوگل]یک بمب زمان منفجر شد بیست دقیقه پس از آنکه هواپیما برداشته شد

پیشنهاد کاربران

1 - بمب ساعتی
2 - ( مجازی ) بمب، وضعیت قابل انفجار، وضع بحرانی
______به نقل از فرهنگ پویا

1 - بمب ساعتی
2 - ( مجازی ) خطر واقعی، خطر بزرگ، تهدید جدی
______به نقل از فرهنگ هزاره

time bomb ( علوم نظامی )
واژه مصوب: بمب ساعتی
تعریف: بمبی که براثر اتصال به یک مدار الکتریکی، با ایجاد جرقه ازطریق چاشنی، مواد منفجرۀ داخلی آن در زمان معینی منفجر می شود


کلمات دیگر: