کلمه جو
صفحه اصلی

bulbous


معنی : پیازی، پیاز دار
معانی دیگر : گرد و گوشتالو، پیاز مانند، پیاز شکل، تابانه مانند، روینده از پیاز

انگلیسی به فارسی

پیازی، پیازدار


بابونه، پیازی، پیاز دار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: bulbously (adv.)
(1) تعریف: having the shape of a bulb; bulging.

(2) تعریف: originating from or producing plant bulbs.

• having or resembling a bulb, rounded, bulging, swollen
something that is bulbous is round and fat in a rather ugly way.

مترادف و متضاد

پیازی (صفت)
bulbar, bulbous

پیاز دار (صفت)
bulbar, bulbous, lyonnaise

جملات نمونه

1. a fat man with a bulbous nose
مردی چاق با دماغی مثل کوفته تبریزی

2. He had a huge bulbous nose.
[ترجمه ترگمان]بینی بزرگی داشت
[ترجمه گوگل]او یک بینی بزرگ بابونه داشت

3. He stuck his bulbous red nose back into his pint of beer.
[ترجمه ترگمان]او بینی سرخش را دوباره در بطری آبجو فرو کرد
[ترجمه گوگل]او قرمز بینی خود را به پوند آبجو بازگشت

4. My hand was lacerated, deformed, and bulbous with pus.
[ترجمه ترگمان]دستم پاره و پاره شده بود، بد شکل و با سری از چرک
[ترجمه گوگل]دستم شلاق زده، تغییر شکل داده شده بود و با ذره بین بابونه بود

5. Chantal carried her bulbous crash hat under one arm.
[ترجمه ترگمان]کلاه crash را زیر بغل گرفته بود
[ترجمه گوگل]شانتال کلاه خرابکاری پاپ خود را زیر یک بازو حمل کرد

6. Lift and transplant bulbous plants where they are becoming overcrowded.
[ترجمه ترگمان]کیسه های bulbous را بلند کنید و پیوند دهید جایی که آن ها در حال شلوغ شدن هستند
[ترجمه گوگل]گیاهان لقمه ای و پیوند را در جایی که آنها بیش از حد جذب می شوند

7. There were thick bulbous calf muscles teetering on stiletto heels.
[ترجمه ترگمان]عضلات درشت هیکلی درشت و درشت به پا داشتند و روی پاشنه stiletto حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]عضلات گوساله ضخیم لوب بر روی پاشنه های دندانه دار وجود داشت

8. She tried nibbling at the bulbous wad of meat and then at the toasted roll.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد آن تکه گوشت را گاز بزند و بعد به نان برشته بالا برد
[ترجمه گوگل]او سعی کرد از گوشت لاله ای گوسفند بزند و سپس در رول تست شده

9. Borneo monkey having a long bulbous nose.
[ترجمه ترگمان]میمون نظیر دماغ بزرگی دارد
[ترجمه گوگل]میمون بورنئو دارای بینی بینی بلند است

10. He has a huge, bulbous nose.
[ترجمه ترگمان]بینی بزرگ و bulbous دارد
[ترجمه گوگل]او یک بینی بزرگ و پرتقال دارد

11. The first is a bulbous cylinder that is marked, altered and sprigged.
[ترجمه ترگمان]اولی یک سیلندر bulbous است که مشخص، تغییر یافته و sprigged است
[ترجمه گوگل]اولین سیلندر بامبو است که علامت گذاری شده، تغییر داده شده و باریک است

12. Bulbous: Resembling a bulb in shape; rounded or swollen.
[ترجمه ترگمان]bulbous: ایجاد یک حباب در شکل؛ گرد یا باد کردن
[ترجمه گوگل]Bulbous شبیه یک لامپ در شکل؛ گرد یا تورم

13. Any of several chiefly tropical American bulbous plants of the genus Hippeastrum grown as ornamentals for their large, showy, funnel-shaped, variously colored flowers that are grouped in umbels.
[ترجمه ترگمان]هر کدام از چندین گیاه tropical آمریکایی از جنس Hippeastrum به عنوان ornamentals برای large بزرگ، پرزرق و برق، قیف مانند و گل های رنگارنگ پرورش یافته اند که در umbels گروه بندی شده اند
[ترجمه گوگل]هر یک از چند گیاهان بابونه آمریکایی دارای گونه های گرمسیری از جنس Hippeastrum به عنوان گلهای زینتی بزرگ، شفاف، گلوله های شکل و رنگ های مختلف رنگی که در تپه ها دسته بندی می شوند، رشد می کنند

14. There was only a little bulbous press in each room.
[ترجمه ترگمان]در هر اتاق فقط یک فشار کوچک بود
[ترجمه گوگل]در هر اتاق فقط یک مطبوعات کوچکی وجود داشت

15. Bulbous cactus is drought - enduring and will not wither even without water for half a month.
[ترجمه ترگمان]کاکتوس کولا خشک است و حتی برای نیم ماه حتی بدون آب پژمرده نمی شود
[ترجمه گوگل]کاکتوس بری خشکسالی - پایدار است و حتی نیم ساعت بدون آب خیس می شود

a fat man with a bulbous nose

مردی چاق با دماغی مثل کوفته تبریزی


پیشنهاد کاربران

گرد و چاق. یا. برآمدگی

a bulbous nose


گوشتالو، کوفته ای، گِرد، پیاز مانند

قسمت زیرین کشتی که در زیر آب قرار میگیره bulbous bow


کلمات دیگر: