1. fired workers seemed very downcast
کارگران اخراجی خیلی اندوهگین به نظر می آمدند.
2. he was standing by the wall with downcast eyes
او با چشمان رو به پایین کنار دیوار ایستاده بود.
3. He looked so downcast I took pity on him.
[ترجمه ترگمان]خیلی افسرده به نظر می رسید و دلم به حال او می سوخت
[ترجمه گوگل]او به طرز خفیفی نگاه کرد و به او افتخار کرد
4. Barbara looked increasingly downcast as defeat loomed.
[ترجمه ترگمان]باربارا از دیدن او افسرده و غمگین به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]باربارا به طور شگفت انگیزی به شکست افتاد
5. With downcast eyes I explained that I was not the person they all thought I was.
[ترجمه ترگمان]با چشمان فرو افتاده توضیح دادم که من کسی نیستم که همه فکر می کردند من هستم
[ترجمه گوگل]با چشمان خفیف توضیح دادم که من شخصی نیستم که همه فکر می کردند من بودم
6. I thought you were looking a little downcast this morning.
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم امروز صبح داری یه کم افسرده به نظر میای
[ترجمه گوگل]فکر کردم شما امروز صبح کمی کوچک بودید
7. He seemed very downcast at the news.
[ترجمه ترگمان]به نظر بسیار افسرده می آمد
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید بسیار خسته کننده در اخبار است
8. Penelope sat silently, her eyes downcast.
[ترجمه ترگمان]پنه لوپه ساکت نشسته بود و سربه زیر انداخته بود
[ترجمه گوگل]پنه لوپه سکوت کرد، چشم هایش را کمرنگ کرد
9. She was silent, her eyes downcast.
[ترجمه ترگمان]خاموش بود، سربه زیر انداخته بود
[ترجمه گوگل]او سکوت کرده بود، چشمهایش کمرنگ شده بود
10. A group of downcast men stood waiting for food.
[ترجمه ترگمان]گروهی از مردان سربه زیر، منتظر غذا ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]گروهی از مردان کمرویی منتظر غذا بودند
11. Muriel shot a look at Lily's downcast profile.
[ترجمه ترگمان]میوریل \"به نیم رخ افسرده لی لی نگاه کرد\"
[ترجمه گوگل]موریل نگاهی به مشخصات خیزش لیلی برداشت
12. Do not be downcast that you have been economical with the truth.
[ترجمه ترگمان]افسرده نشوید که شما با حقیقت اقتصادی بوده اید
[ترجمه گوگل]نمی دانید که با حقیقت مقرون به صرفه بوده اید
13. Eyes downcast, she ate without speaking, pausing only to smile at Vi.
[ترجمه ترگمان]چشمانش را به پایین انداخت، بدون اینکه حرفی بزند غذا خورد و فقط ایستاد تا به وی وی لبخند بزند
[ترجمه گوگل]چشم هایش کمرنگ شد، او بدون صحبت صحبت کرد و فقط لبخند زد
14. Hardaway seemed downcast after the Warriors' fourth loss in a row.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که لرد لاس بعد از کشته شدن چهارمین شکست در یک ردیف، افسرده و افسرده به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]Hardaway پس از ناکامی چهارمین قهرمانی جنگجویان در یک ردیف به نظر می رسید
15. Jamie was looking unusually downcast and Tina gave the impression that she was angry with her grandfather.
[ترجمه ترگمان]جیمی به طرز عجیبی افسرده به نظر می رسید و تینا به این نتیجه رسید که از پدربزرگش عصبانی است
[ترجمه گوگل]جیمی ناخوشایند به نظر می رسید پایین و تینا تصور می کرد که او با پدربزرگش عصبانی بود