کلمه جو
صفحه اصلی

high horse


مغرور، پر افاده

انگلیسی به فارسی

مغرور، پر افاده


اسب بالا


جملات نمونه

1. It's time you came down off your high horse and admitted you were wrong.
[ترجمه قوری] وقتشه که از کول شیط ن بیای پایین ( غرور رو کنار بزاری ) و اعتراف کنی که اشتباه میکنی
[ترجمه ترگمان]وقتشه که از اسب high پایین بیای و اعتراف کنی که اشتباه می کنی
[ترجمه گوگل]وقت آن است که اسب بالا را بریزید و اعتراف کرد که اشتباه کرده اید

2. If she'd get down off her high horse for a moment, she might realize there's more than one point of view here.
[ترجمه ترگمان]اگر برای یک لحظه از اسب بلند شود، ممکن است متوجه شود که بیشتر از یک نکته در اینجا وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگر او برای لحظه ای از اسب بالاش بیرون بیاید، ممکن است متوجه شود که در اینجا بیشتر از یک نقطه نظر وجود دارد

3. Oh, now he gets on his high horse and accuses me of being an anti-Semite!
[ترجمه ترگمان]اوه، حالا سوار اسب بلند شو می شه و منو متهم می کنه که an
[ترجمه گوگل]اوه، حالا او بر روی اسب بالاش می ایستد و من را متهم به ضد سامی می کند!

4. Don't get on your high horse with me.
[ترجمه ترگمان]با من سوار اسب high نشو
[ترجمه گوگل]اسب بالا را با من نگیر

5. All right, all right; don't get on your high horse.
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، بسیار خوب، سوار اسب your نشو
[ترجمه گوگل]درست است، درست است؛ بر اسب بالا نرود

6. And Alice had better get off her high horse and realize there was more to life than mooning over Lester Stoner.
[ترجمه ترگمان]و آلیس بهتر از این بود که از اسب بلند خود پیاده شود و بفهمد که بیش از آن چیزی است که به زندگی لس تر فکر می کند
[ترجمه گوگل]و آلیس بهتر از اسب بالاش بیرون آمد و متوجه شد که عمر بیشتری نسبت به لستر استونر دارد

7. And the 3- inch high horse is more than happy to help her playmate.
[ترجمه ترگمان]و اسب ۳ اینچی بیشتر از آن است که به همبازی شدن همبازی خود کمک کند
[ترجمه گوگل]و اسب 3 اینچ بیش از آنکه خوشحال است برای کمک به همتای خود کمک کند

8. He is on his high horse these days.
[ترجمه ترگمان]این روزها سوار اسب high
[ترجمه گوگل]او در این روز اسب بالایی دارد

9. She wanted to get on her high horse and treat him as if he were nothing.
[ترجمه ترگمان]می خواست سوار اسبش شود و طوری با او رفتار کند که انگار هیچ چیز نیست
[ترجمه گوگل]او می خواست بر اسب بالاش برود و مانند او رفتار کند

10. My father was on his high horse because he had lost his job.
[ترجمه ترگمان]پدرم به خاطر اینکه شغلش را از دست داده بود سوار اسب high شده بود
[ترجمه گوگل]پدرم در اسب بالا بود چون کارش را از دست داده بود

11. The girl was on her high horse Because she found her Boyfriend insincere.
[ترجمه ترگمان]دختر روی اسب بلند او نشسته بود، چون دوست پسرش را ریاکار می دید
[ترجمه گوگل]دختر در اسب بالا بود چرا که او دوست پسر خود را بی قید وشرطی یافت

12. Mary was on her high horse at the picnic telling everyone what to do.
[ترجمه ترگمان]مری سوار اسب high بود و به همه می گفت که باید چکار کنند
[ترجمه گوگل]مریم در پیکنیک اسب بالاش را به همه گفت که چه کاری باید انجام دهد

13. Brendan: Hey, why don't your get off you high horse ? You're no better than me.
[ترجمه ترگمان]هی، چرا از اسب بالا نمیری؟ تو از من بهتری
[ترجمه گوگل]برندان: سلام، چرا اسب بالا نرفتی؟ تو بهتر از من نیستی

14. Nancy came down off her high horse and make friends with them.
[ترجمه ترگمان]نانسی از اسب بلند شد و با آن ها دوست شد
[ترجمه گوگل]نانسی از اسب بالاش بیرون آمد و با آنها دوست شد

15. She appeared to be on her high horse to - night.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او امشب سوار بر اسب خود شده باشد
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید بر روی اسب بالاخره به شب می رسید

پیشنهاد کاربران

رفتار متکبرانه

با کلاس

جایگاه متکبرانه


کلمات دیگر: