1. the frivolity of some of today's youth
لهوولعب برخی جوانان امروز
2. His frivolity annoys the other people in the office.
[ترجمه ترگمان]frivolity باعث ناراحتی دیگران در دفتر می شود
[ترجمه گوگل]غفلت او دیگران را در دفتر مزاحم می کند
3. I don't think such frivolity helps the organization's public image.
[ترجمه ترگمان]من فکر نمی کنم این frivolity به تصویر عمومی سازمان کمک کند
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم چنین فریبندگی به تصویر عمومی سازمان کمک کند
4. A wave of frivolity has overtaken the election campaign.
[ترجمه ترگمان]موجی از سبک سری در مبارزات انتخاباتی پیشی گرفته است
[ترجمه گوگل]موجی از ناامیدی کمپین انتخاباتی را فرا گرفته است
5. It was just a piece of harmless frivolity.
[ترجمه ترگمان]فقط یه تیکه از شوخی های بی ضرر بود
[ترجمه گوگل]این فقط یک تکه از بی عدالتی بی ضرر بود
6. You shouldn't treat such a serious subject with frivolity.
[ترجمه ترگمان]تو نباید این موضوع جدی را با سبک سری برخورد کنی
[ترجمه گوگل]شما نباید چنین سوژهی جدی را با فریبندگی رفتار کنید
7. John somewhat disapproves of the frivolity.
[ترجمه ترگمان] جان \"تا حدودی غیر منطقی جواب نمیده\"
[ترجمه گوگل]جان تا حدودی از نافرمانی تکیه می کند
8. Your frivolity is out of place on such a solemn occasion.
[ترجمه ترگمان]پوچی شما در چنین موقعیتی قرار دارد
[ترجمه گوگل]فریبندگی شما در چنین مناسبی است
9. I dislike her frivolity.
[ترجمه ترگمان]از frivolity خوشم نمی آید
[ترجمه گوگل]من نادانسته ام را نادیده می گیرم
10. Undoubtedly he'd seen even less frivolity in his life than we had.
[ترجمه ترگمان]بی شک در زندگی خود کم تر از آنچه ما داشتیم، کم تر دیده بود
[ترجمه گوگل]بدون شک او حتی در زندگی خود نیز بیفایده تر از آنچه ما داشتیم دیده بودیم
11. Frivolity alia, is what fashion does. And what if it does?
[ترجمه ترگمان] frivolity alia \"، مدل\" fashion \"- ه\" و اگه این اتفاق بیفته چی؟
[ترجمه گوگل]به هر حال، به هر حال، و اگر این کار را می کند؟
12. Frivolity, inter many alia, is what fashion does.
[ترجمه ترگمان]frivolity، در بسیاری از موارد، همان چیزی است که مد انجام می دهد
[ترجمه گوگل]فریبندگی، به ویژه در مورد آنچه مد است
13. An element of frivolity keeps a soul atrophying.
[ترجمه ترگمان]یک عنصر احمقانه یک روح را در خود نگه می دارد
[ترجمه گوگل]یک عنصر ناخودآگاه روحیه را حفظ می کند
14. Hedonism and frivolity will diffuse hell tnrough all our days.
[ترجمه ترگمان]hedonism و سبک سری تمام روزه ای ما را پراکنده میکنه
[ترجمه گوگل]هودونیسم و فریبندگی موجب افسردگی در تمام روزهای ما خواهد شد
15. How could she tolerate the men's frivolity?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانست پوچی مردان را تحمل کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه می تواند نافرمانی مردان را تحمل کند؟