(جوجه) پر درآوردن، پروازگر شدن (حشره) بال درآوردن، بالغ شدن (پرندگان) جوجهی خود را پروردن، آماده ی پرواز کردن پردار کردن، پرزدن (به پیکان و غیره) a fledged arrow تیر پردار (مجازی) به بلوغ رسیدن، برنا شدن، بهحدکفایت رسیدن a newly fledged dancer رقاص نورسته (تازه کار)
fledged
(جوجه) پر درآوردن، پروازگر شدن (حشره) بال درآوردن، بالغ شدن (پرندگان) جوجهی خود را پروردن، آماده ی پرواز کردن پردار کردن، پرزدن (به پیکان و غیره) a fledged arrow تیر پردار (مجازی) به بلوغ رسیدن، برنا شدن، بهحدکفایت رسیدن a newly fledged dancer رقاص نورسته (تازه کار)
انگلیسی به انگلیسی
• having plumage, feathered; capable of flight; mature
جملات نمونه
1. a fledged arrow
تیر پردار
2. a newly fledged dancer
رقاص نورسته (تازه کار)
3. The book was a full - fledged study of American history.
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک مطالعه کامل از تاریخ آمریکا بود
[ترجمه گوگل]این کتاب یک مطالعه کامل در مورد تاریخ آمریکا بود
[ترجمه گوگل]این کتاب یک مطالعه کامل در مورد تاریخ آمریکا بود
4. Computer science is now a fully - fledged academic subject.
[ترجمه ترگمان]علوم کامپیوتر در حال حاضر یک موضوع علمی کاملا تکامل یافته است
[ترجمه گوگل]دانش کامپیوتری در حال حاضر یک موضوع علمی جامع است
[ترجمه گوگل]دانش کامپیوتری در حال حاضر یک موضوع علمی جامع است
5. Even fully fledged homosexuals often return to the pursuit of women.
[ترجمه ترگمان]حتی همجنس گرایان بالغ هم اغلب به دنبال زنان می گردند
[ترجمه گوگل]حتی همجنس گرایان همجنسگرا اغلب به دنبال زنان می روند
[ترجمه گوگل]حتی همجنس گرایان همجنسگرا اغلب به دنبال زنان می روند
6. Several goldsmiths developed into fully fledged banks and issued banknotes.
[ترجمه ترگمان]زرگران چندی به بانک های کامل مبدل شده و اسکناس های منتشر شده را منتشر کردند
[ترجمه گوگل]چند طلسمس به بانک های کاملا تکامل یافته و اسکناس صادر شد
[ترجمه گوگل]چند طلسمس به بانک های کاملا تکامل یافته و اسکناس صادر شد
7. He wasn't hurt, but I was a fully fledged professor before I could afford another.
[ترجمه ترگمان]او صدمه ندیده بود، اما من قبل از این که بتوانم از عهده یکی دیگر برآیم، یک استاد تمام عیار بودم
[ترجمه گوگل]او صدمه ندیده بود، اما قبل از اینکه بتوانم یکی دیگر از استادان تحصیل کنم، من یک استاد کامل بودم
[ترجمه گوگل]او صدمه ندیده بود، اما قبل از اینکه بتوانم یکی دیگر از استادان تحصیل کنم، من یک استاد کامل بودم
8. We are now fully fledged instructors.
[ترجمه ترگمان]ما اکنون به عنوان مربیان کاملا تکامل یافته ایم
[ترجمه گوگل]ما اکنون مربیان کامل هستیم
[ترجمه گوگل]ما اکنون مربیان کامل هستیم
9. He's a fully fledged pilot now.
[ترجمه ترگمان]حالا او یک خلبان تمام عیار است
[ترجمه گوگل]او اکنون خلبان کامل است
[ترجمه گوگل]او اکنون خلبان کامل است
10. And it has opened a fully - fledged branch of the Sorbonne, the Paris university.
[ترجمه ترگمان]و این دانشگاه یک شعبه تمام عیار از دانشگاه سوربن پاریس را افتتاح کرده است
[ترجمه گوگل]و یک شاخه ای کامل از دانشگاه سوربن، دانشگاه پاریس را افتتاح کرده است
[ترجمه گوگل]و یک شاخه ای کامل از دانشگاه سوربن، دانشگاه پاریس را افتتاح کرده است
11. There are fully fledged worlds such as Titan, as complex as any planet.
[ترجمه ترگمان]دنیاهای کاملا تکامل یافته نظیر تیتان، به عنوان یک مجموعه در هر سیاره ای دیگر وجود دارند
[ترجمه گوگل]دنیای کامل از قبیل تیتان، که هر سیاره پیچیده است، وجود دارد
[ترجمه گوگل]دنیای کامل از قبیل تیتان، که هر سیاره پیچیده است، وجود دارد
12. A fully - fledged QMS is a formalized, company - wide system.
[ترجمه ترگمان]QMS به طور کامل یک سیستم با پهنای یک شرکت است
[ترجمه گوگل]سیستم QMS کاملا جامع - یک سیستم رسمی و گسترده شرکت است
[ترجمه گوگل]سیستم QMS کاملا جامع - یک سیستم رسمی و گسترده شرکت است
13. It would be a fully - fledged financial stability agency as well as a monetary policy agency.
[ترجمه ترگمان]این یک آژانس ثبات مالی تمام عیار و همچنین یک آژانس سیاست پولی خواهد بود
[ترجمه گوگل]این یک صندوق ثبات مالی کامل و همچنین یک آژانس سیاست پولی خواهد بود
[ترجمه گوگل]این یک صندوق ثبات مالی کامل و همچنین یک آژانس سیاست پولی خواهد بود
14. Sunset and spring and new - fledged greenery were no miracle to Scarlett.
[ترجمه ترگمان]غروب و بهار و سبزی به نظر اسکارلت معجزه ای در کار نبود
[ترجمه گوگل]غروب خورشید و بهار و فضای سبز جدید هیچ معجزه ای برای اسکارلت نداشتند
[ترجمه گوگل]غروب خورشید و بهار و فضای سبز جدید هیچ معجزه ای برای اسکارلت نداشتند
15. But I had a vision that led me straight through the marshland like a fledged arrow to its mark.
[ترجمه ترگمان]اما تصویری که مرا مستقیما از آن سوی مرداب هدایت می کرد، همچون تیری که به نشان آن اصابت کند
[ترجمه گوگل]اما من دیدم که من را مستقیما از طریق مارشال به من نشان داد
[ترجمه گوگل]اما من دیدم که من را مستقیما از طریق مارشال به من نشان داد
پیشنهاد کاربران
( of a person or thing )
having just taken on the role specified
having just taken on the role specified
مستقل شده
کلمات دیگر: