1. to prod a slow moving donkey
به الاغ کندرو سک زدن
2. The strike may prod the government into action .
[ترجمه ترگمان]این اعتصاب می تواند دولت را وادار به اقدام کند
[ترجمه گوگل]اعتصاب ممکن است دولت را مجبور به اقدام کند
3. Prod the windowsills to check for signs of rot.
[ترجمه ترگمان]از لبه پنجره بیرون آمد تا نشانه ای از فاسد شدن ببیند
[ترجمه گوگل]طاقچه ها را برای علامت های پوسیدگی تست کنید
4. The report should prod the Government into spending more on the Health Service.
[ترجمه ترگمان]این گزارش باید دولت را وادار به صرف هزینه بیشتر بر روی خدمات بهداشتی کند
[ترجمه گوگل]این گزارش باید دولت را به پرداخت هزینه بیشتری در خدمات بهداشتی بپردازد
5. He needs a crisis to prod him into action.
[ترجمه ترگمان]او به یک بحران نیاز دارد تا او را وادار به عمل کند
[ترجمه گوگل]او نیاز به یک بحران دارد تا به او عمل کند
6. He gave her a prod in the ribs.
[ترجمه ترگمان] اون به دنده هاش ضربه زد
[ترجمه گوگل]او را در دنده ها به او داد
7. She gave the man a prod with her umbrella.
[ترجمه ترگمان]با چتر خود به مرد ضربه زد
[ترجمه گوگل]او مرد را با چترش به او داد
8. I shall have to prod him to pay me what he owes.
[ترجمه ترگمان]باید به او بگویم که به من چه مدیون است
[ترجمه گوگل]من باید مجبور شوم که به من بدهکاری بدهم
9. 'Go on,' he whispered, giving me a prod in the back.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به پشتش ضربه می زدم، زمزمه کرد: ادامه بده
[ترجمه گوگل]'برو برو،' او زمزمه کرد، به من داد و بیداد در پشت
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
11. She gave him a sharp prod with her umbrella.
[ترجمه ترگمان]با چتر خود ضربه ای به او زد
[ترجمه گوگل]او او را با یک چترش به او داد
12. Politicians have failed to prod local industries into reducing pollution levels.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران نتوانسته اند صنایع داخلی را وادار به کاهش سطح آلودگی کنند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران موفق به تولید صنایع محلی در کاهش سطح آلودگی شده اند
13. The prod is not to be confused with the caress which gently brushes a surface.
[ترجمه ترگمان]ضربه با نوازش که به نرمی یک سطح را نوازش می کند، اشتباه گرفته نمی شود
[ترجمه گوگل]این محصول نباید با لعنتی که به آرامی سطح را برساند اشتباه گرفته شود
14. Jerry gave me a sharp prod in the back.
[ترجمه ترگمان]جری به من ضربه محکمی زد
[ترجمه گوگل]جری به من یک تند تند در پشت داد
15. And they push and prod them to do everything from filling out college applications to finishing their science projects.
[ترجمه ترگمان]و آن ها را وادار می کنند تا همه چیز را از پر کردن برنامه های دانشگاهی برای اتمام پروژه های علمی خود انجام دهند
[ترجمه گوگل]و آنها را فشار می دهد و آنها را به انجام همه چیز از پر کردن برنامه های دانشگاه به اتمام پروژه های علمی خود را