کلمه جو
صفحه اصلی

emotionality


حالت احساساتی، احساساتی بودن، حساسیت

انگلیسی به فارسی

حساسیت


احساسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a highly emotional quality or condition.

- the emotionality of his poetry
[ترجمه ترگمان] the شعر او،
[ترجمه گوگل] احساسات شعر او

• tendency to express one's feelings in an overly dramatic manner, effusiveness, sentimentalism

جملات نمونه

1. The study, "When Emotionality Trumps Reason," examines how jurors make decisions rationally and emotionally.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه، \"هنگامی که Emotionality خرد خرد استدلال می کند،\" بررسی می کند که چگونه هیات منصفه منطقی و احساسی تصمیم گیری می کند
[ترجمه گوگل]مطالعه، 'وقتی که عقلانیت Trumps دلایل،' بررسی چگونه اعضای هیئت منصفه تصمیم گیری منطقی و احساسی

2. High emotionality questions are better for detecting lies and honesty than low emotionality questions.
[ترجمه ترگمان]پرسش های بالا از بالا برای تشخیص دروغ و صداقت بهتر از پرسش های بی سر و صدا هستند
[ترجمه گوگل]سوالات عاطفی بالا برای تشخیص دروغ و صداقت بهتر از سوالات عاطفی کم هستند

3. The man had no emotionality in anything concerning his family.
[ترجمه ترگمان]این مرد هیچ احساسی نسبت به خانواده اش نداشت
[ترجمه گوگل]این مرد هیچ گونه عاطفی در رابطه با خانواده اش نداشت

4. Emotionality is the inner motive of the thought-of-singing.
[ترجمه ترگمان] انگیزه درونی این فکر - ه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]عاطفی بودن انگیزه درونی از اندیشه ی آواز خواندن است

5. It is likely to be associated with deep emotionality and the force of life itself.
[ترجمه ترگمان]آن احتمالا مربوط به emotionality عمیق و نیروی زندگی است
[ترجمه گوگل]این احتمالا با عاطفه عمیق و نیروی زندگی خود همراه است

6. Perhaps it was this heightened emotionality that led Sigmund Freud to speculate that dreams serve as wish fulfillment.
[ترجمه ترگمان]شاید این emotionality تشدید شده بود که باعث شد زیگموند فروید تصور کند که خواب ها به عنوان تحقق آرزوی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]شاید این احساس عاطفی شدید بود که باعث شد سیگموند فروید به این رویاها فکر کند که به عنوان آرزوی تحقق بخشیدن به آرزوها باشد

7. So, it was that connection with the emotionality of those kids —that's the story.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ارتباط با the این بچه ها - این داستان است
[ترجمه گوگل]بنابراین، این ارتباط با عاطفی بودن این بچه ها بود - این داستان است

8. InSenileIn the person's insomnia, emotionality insomnia also is many, often.
[ترجمه ترگمان]بی خوابی فرد به خاطر بی خوابی است، و اغلب به خاطر بی خوابی است
[ترجمه گوگل]InSenileIn بی خوابی شخص، اغلب عاطفی بودن بی خوابی است

9. Emotionality, extroversion, openness, cautiousness dimensions of Five-Factor personality and conflict dimensions of teacher-student relations can significantly predict adolescents' mental health.
[ترجمه ترگمان]Emotionality، برون گرایی، باز بودن، ابعاد احتیاط شخصیت پنج گانه و ابعاد تعارض روابط معلم - دانش آموز می تواند به طور قابل توجهی سلامت روانی نوجوانان را پیش بینی کند
[ترجمه گوگل]اضطراب، باز بودن، ابعاد احتیاطی شخصیت پنج عامل و ابعاد درگیری روابط معلم و دانش آموزان می توانند سلامت روان نوجوانان را به طور قابل توجهی پیش بینی کنند

10. It is argued that increased emotionality is linked to irrationality and perhaps violence.
[ترجمه ترگمان]بحث می شود که افزایش emotionality مربوط به نامعقول بودن و شاید خشونت است
[ترجمه گوگل]استدلال می شود که افزایش عاطفه به ناآرامی و شاید خشونت مرتبط است

11. In addition, they experienced decreased neuroticism, or negative emotionality.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، آن ها سطح روان نژندی پایین یا emotionality منفی را تجربه کردند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آنها کاهش روان رنجوری یا عاطفی منفی را تجربه کردند

12. Positive emotionality influences how others respond to a person, perhaps making that individual more open and likely to seek out situations conducive to a lasting, happy marriage.
[ترجمه ترگمان]emotionality مثبت بر نحوه واکنش دیگران به یک فرد تاثیر می گذارد، شاید این که فرد را باز کند و به احتمال زیاد به دنبال شرایط مساعد برای ازدواج شاد و شاد باشد
[ترجمه گوگل]عاطفی مثبت بر چگونگی رفتار دیگران به یک فرد تأثیر می گذارد، شاید این فرد بیشتر باز شود و احتمالا به دنبال موقعیت هایی است که به یک ازدواج پایدار و شاد هدیه می دهند

13. The findings revealed that pre-exam emotionality and pre-exam worry directly increased confrontation anxiety.
[ترجمه ترگمان]یافته ها نشان داد که آزمایش ها پیش از امتحان و پیش از امتحان، نگرانی های رو به رو را به طور مستقیم افزایش داده اند
[ترجمه گوگل]یافته های پژوهش نشان داد که اضطراب مقابله ای به طور مستقیم اضطراب قبل از امتحان و اضطراب قبل از امتحان را افزایش می دهد

14. People are not concerned with discussing their emotional states; emotionality in most instances is negatively valued.
[ترجمه ترگمان]افراد با بحث در مورد حالات احساسی خود نگران نیستند؛ emotionality در اغلب موارد به طور منفی با ارزش است
[ترجمه گوگل]مردم در مورد وضعیت عاطفی خود بحث نمی کنند؛ عاطفی در بیشتر موارد منفی است

پیشنهاد کاربران

هیجان پذیری، تهییج پذیری


کلمات دیگر: