1. all summer he cloistered himself in the library
تمام تابستان در کتابخانه معتکف شد.
2. He has cloistered himself in a monastery for more than thirty years.
[ترجمه ترگمان]بیش از سی سال است که در صومعه محبوس است
[ترجمه گوگل]او بیش از سی سال است که در یک صومعه زندگی می کند
3. She cloistered herself in the office.
[ترجمه ترگمان]خود را در دفتر زندانی کرد
[ترجمه گوگل]او خودش را در دفتر خودش گذاشت
4. He cloistered himself away with his books.
[ترجمه ترگمان]او خود را با کتاب هایش می گذراند
[ترجمه گوگل]او خود را با کتابهایش غرق کرد
5. These academics lead such a cloistered life/existence.
[ترجمه ترگمان]این دانشگاهیان از زندگی و زندگی رهبانی پیروی می کنند
[ترجمه گوگل]این دانشگاهیان چنین زندگی / وجود دارد
6. Bright wedding-red flowers in full bloom stood cloistered on the steps.
[ترجمه ترگمان]گل های درخشان عروسی در گل پر گل و شکوفه در روی پله ها ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]گل های عروسی روشن قرمز در شکوفه کامل در مراحل مختلف قرار داشتند
7. Experience all those things his cloistered lifestyle with the Tech-Greens had denied him.
[ترجمه ترگمان]تجربه همه چیزهایی که سبک زندگی منزوی او با گروه فنی - سبز او را رد کرده بودند را تجربه کرد
[ترجمه گوگل]او همه چیزهایی را که با شیوه زندگی سرسبز خود با Tech-Greens تجربه کرده بود تجربه کرد
8. The courtyard is cloistered.
[ترجمه ترگمان]حیاط تاریک است
[ترجمه گوگل]حیاط خلوت شده است
9. Yet if so, whey weren't they cloistered?
[ترجمه ترگمان]با این حال اگر این طور باشد، آیا آن ها زنده اند؟
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر اینطور بود، آب پنیر آنها نداشتند؟
10. Nevertheless Suger was no cloistered academic.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، Suger دانشگاهی سرگردان نبود
[ترجمه گوگل]با این حال Suger هیچ دانشگاهی نبود
11. Academics lead a cloistered life.
[ترجمه ترگمان]دانشگاهیان یک زندگی منزوی را رهبری می کنند
[ترجمه گوگل]دانشگاهیان زندگی منحصر به فرد را هدایت می کنند
12. A cloistered walkway bordered the courtyard on three sides, arches supported by white pillars, on each pillar a lamp.
[ترجمه ترگمان]یک راهروی خلوت محصور به حیاط در سه طرف، قوس های برجسته ستون های سفید، روی هر ستون یک لامپ
[ترجمه گوگل]یک حیاط خلوت شده در سه طرف حیاط را محاصره کرد، آرک ها توسط ستون های سفید پشتیبانی می شد، در هر ستون یک لامپ
13. Hilda represents what Milton called " a cloistered virtue ".
[ترجمه ترگمان]هیلدا چیزی را نشان می دهد که میلتن آن را \"فضیلت رهبانی\" می نامید
[ترجمه گوگل]هیلدا نشان می دهد که میلتون 'فضیلت محترم' است
14. He had led a cloistered existence and had little experience of ordinary life.
[ترجمه ترگمان]او یک زندگی منزوی را رهبری کرده بود و تجربه کمی از زندگی معمولی داشت
[ترجمه گوگل]او زندگی منحصر به فرد را هدایت کرده بود و تجربه کمی از زندگی عادی داشت