بطور بی برگشت، بطورفس ناپذیر، بطور تغییر ناپذیر، بطور چاره ناپذیر
irrevocably
بطور بی برگشت، بطورفس ناپذیر، بطور تغییر ناپذیر، بطور چاره ناپذیر
انگلیسی به فارسی
غیرقابل برگشتی
انگلیسی به انگلیسی
• in an irrevocable manner, irreversibly, unchangeably
جملات نمونه
1. The country was now irrevocably committed to war.
[ترجمه ترگمان]اکنون کشور به طور غیرقابل تحملی برای جنگ متعهد شده بود
[ترجمه گوگل]این کشور در حال حاضر به طور غیرقابل برگشت به جنگ متعهد است
[ترجمه گوگل]این کشور در حال حاضر به طور غیرقابل برگشت به جنگ متعهد است
2. Closing the factory would irrevocably alter the character of the local community for the worse.
[ترجمه ترگمان]تعطیلی کارخانه به طور برگشت ناپذیری تغییر شکل جامعه محلی را به بدترین شکل تغییر خواهد داد
[ترجمه گوگل]بسته شدن کارخانه به طور غیرقابل برگشتی، شخصیت جامعه محلی را بدتر می کند
[ترجمه گوگل]بسته شدن کارخانه به طور غیرقابل برگشتی، شخصیت جامعه محلی را بدتر می کند
3. My relationships with friends have been irrevocably altered by my illness.
[ترجمه ترگمان]روابط من با دوستان کاملا عوض شده است
[ترجمه گوگل]روابط من با دوستان توسط بیماری من غیرقابل برگشت است
[ترجمه گوگل]روابط من با دوستان توسط بیماری من غیرقابل برگشت است
4. Despite the cost, Telecom is now irrevocably committed to optical fibres in all its new telephone speech and data trunk lines.
[ترجمه ترگمان]با وجود این هزینه، تله کام اکنون به طور برگشت ناپذیری به فیبرهای نوری در تمام مکالمه تلفنی جدید و خطوط تلفن داده متعهد است
[ترجمه گوگل]علی رغم هزینه، Telecom در حال حاضر به طور غیرقابل برگشت به فیبرهای نوری متعهد است
[ترجمه گوگل]علی رغم هزینه، Telecom در حال حاضر به طور غیرقابل برگشت به فیبرهای نوری متعهد است
5. This same dithering had also damaged Cleo irrevocably.
[ترجمه ترگمان]این same هم به طور قطع به کلئو آسیب رسانده بود
[ترجمه گوگل]این تکه تکه شدن نیز Cleo را به طور غیر قابل جبران آسیب رساند
[ترجمه گوگل]این تکه تکه شدن نیز Cleo را به طور غیر قابل جبران آسیب رساند
6. She must fall madly and irrevocably in love with Robert, a dim-witted janitor.
[ترجمه ترگمان]او باید دیوانه وار عاشق رابرت باشد و کاملا عاشق رابرت باشد
[ترجمه گوگل]او باید با عجله و بی احترامی در عشق با رابرت، سرایدار ضعیف، سقوط کند
[ترجمه گوگل]او باید با عجله و بی احترامی در عشق با رابرت، سرایدار ضعیف، سقوط کند
7. A high dam would end their migration, irrevocably.
[ترجمه ترگمان]یک سد بلند به طور برگشت ناپذیری به مهاجرت آن ها پایان خواهد داد
[ترجمه گوگل]یک سد بالا مهاجرت خود را بدون هیچ مشکلی پایان می دهد
[ترجمه گوگل]یک سد بالا مهاجرت خود را بدون هیچ مشکلی پایان می دهد
8. He paused, and then committed himself irrevocably.
[ترجمه ترگمان]مکثی کرد و بعد به طور کلی خود را متعهد کرد
[ترجمه گوگل]او متوقف شد، و پس از آن خود را متعهد برگشت ناپذیر
[ترجمه گوگل]او متوقف شد، و پس از آن خود را متعهد برگشت ناپذیر
9. Your daily worship of God is irrevocably tied to your faith in God.
[ترجمه ترگمان]پرستش روزانه خداوند به طور قطع به ایمان شما وابسته است
[ترجمه گوگل]عبادت روزانه شما از خداوند غیرقابل برگشت به ایمان شما به خداست
[ترجمه گوگل]عبادت روزانه شما از خداوند غیرقابل برگشت به ایمان شما به خداست
10. I hereby irrevocably agree to indemnify ComNet Telecom for all losses direct debit herein mentioned.
[ترجمه ترگمان]به این وسیله من به طور برگشت ناپذیری برای جبران خسارت مستقیم بدهکاری که در اینجا ذکر شده است موافقت کامل دارم
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، غیرقابل قبول موافقت میکنم که ComNet Telecom را به خاطر تمام بدهیهای مستقیم که در اینجا ذکر شده، منع کنم
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، غیرقابل قبول موافقت میکنم که ComNet Telecom را به خاطر تمام بدهیهای مستقیم که در اینجا ذکر شده، منع کنم
11. In his case, moving into literature presupposed irrevocably breaking away from these origins.
[ترجمه ترگمان]در مورد او، حرکت به داخل ادبیات به طور غیرقابل برگشتی از این منشا جدا شده است
[ترجمه گوگل]در مورد او، انتقال به ادبیات، بدون تردید، از این ریشه ها دور می شد
[ترجمه گوگل]در مورد او، انتقال به ادبیات، بدون تردید، از این ریشه ها دور می شد
12. Some of that distrust would be irrevocably implanted in Honoria.
[ترجمه ترگمان] بعضی از اون عدم اعتماد به طور غیرقابل بازگشتی در \"Honoria\" قرار می گیره
[ترجمه گوگل]بعضی از این بی اعتمادی در Honoria غیرقابل برگشت می باشد
[ترجمه گوگل]بعضی از این بی اعتمادی در Honoria غیرقابل برگشت می باشد
13. The world has been changed irrevocably by that first nuclear chain reaction on the deserted squash court underneath the stadium at the University of Chicago.
[ترجمه ترگمان]جهان نسبت به اولین واکنش زنجیره ای هسته ای در زمین اسکواش متروک در زیر استادیوم شیکاگو به طور برگشت ناپذیری تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]جهان با تغییر اولین واکنش زنجیره ای هسته ای در محل داد و ستد سکوکی که در زیر استادیوم دانشگاه شیکاگو قرار دارد، غیرقابل برگشت است
[ترجمه گوگل]جهان با تغییر اولین واکنش زنجیره ای هسته ای در محل داد و ستد سکوکی که در زیر استادیوم دانشگاه شیکاگو قرار دارد، غیرقابل برگشت است
14. Cuba's international press center informed Vicent his permit was withdrawn "irrevocably, " according to El Pais.
[ترجمه ترگمان]مرکز مطبوعاتی بین المللی کوبا به Vicent اطلاع داد که اجازه وی \"به طور قطع\" پس گرفته شده است
[ترجمه گوگل]طبق گفته الپایس، مرکز اطلاعرسانی بین المللی کوبا ویستان را مطلع کرد
[ترجمه گوگل]طبق گفته الپایس، مرکز اطلاعرسانی بین المللی کوبا ویستان را مطلع کرد
پیشنهاد کاربران
بازگشت ناپذیر
ب طور قطع ـ ب صورت قطعی
( به طور ) تغییر ناپذیر - عوض نشدنی. . .
( به صورت ) مطلق - قطعی . . .
Fascinating !
Two irrevocably hostile humanoids
Star Trek TOS
( به صورت ) مطلق - قطعی . . .
Fascinating !
Two irrevocably hostile humanoids
Star Trek TOS
کلمات دیگر: