مزاحم، اشفتن، ناراحت کردن، مزاحم شدن
perturbed
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• worried, concerned, alarmed; agitated, disturbed; bewildered, confused
someone who is perturbed is worried; a formal word.
someone who is perturbed is worried; a formal word.
جملات نمونه
1. that news greatly perturbed me
آن خبر مرا سخت پریشان کرد.
2. hydrogen atoms which are perturbed by a passing ion
اتم های هیدروژن که توسط یک یون گذرنده که از مسیر اصلی خود منحرف شده اند
3. News of the arrest perturbed her greatly.
[ترجمه ترگمان]خبر دستگیری او را خیلی ناراحت کرده بود
[ترجمه گوگل]خبر دستگیری او را به شدت تحریک کرد
[ترجمه گوگل]خبر دستگیری او را به شدت تحریک کرد
4. I was perturbed by his lack of interest.
[ترجمه علی] بخاطر کم علاقگی او ( مرد ) من پریشان بودم!
[ترجمه ترگمان]از عدم علاقه او آشفته بودم[ترجمه گوگل]من ناچیز نبودم
5. She is very perturbed about her husband's health.
[ترجمه ترگمان]او در مورد سلامتی شوهرش نگران است
[ترجمه گوگل]او بسیار در مورد سلامت شوهرش مضطرب شده است
[ترجمه گوگل]او بسیار در مورد سلامت شوهرش مضطرب شده است
6. She didn't seem perturbed at the change of plan.
[ترجمه علی] او ( زن ) با تغییر طرح پریشان به نظر نمیرسید.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید از تغییر نقشه ناراحت به نظر برسد[ترجمه گوگل]به نظر نمیرسید که تغییر طرح تغییر کند
7. They perturbed good social order with their rumours.
[ترجمه ترگمان]با این شایعات نظم اجتماعی خوبی داشتند
[ترجمه گوگل]آنها با شایعات خود نظم اجتماعی خوبی را تحمل کردند
[ترجمه گوگل]آنها با شایعات خود نظم اجتماعی خوبی را تحمل کردند
8. William looked a little perturbed.
[ترجمه ترگمان]و یلی ام کمی نگران به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]ویلیام کمی ناراحت شد
[ترجمه گوگل]ویلیام کمی ناراحت شد
9. He apparently was not perturbed by the prospect of a policeman coming to call.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا از تصور پلیس آشفته نشده بود
[ترجمه گوگل]او ظاهرا با چشم انداز یک پلیس تماس گرفته نشد
[ترجمه گوگل]او ظاهرا با چشم انداز یک پلیس تماس گرفته نشد
10. He didn't seem perturbed by the noises outside.
[ترجمه ترگمان]از صداهایی که بیرون می امد آشفته به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که صدای خارج از آن نگران کننده نیست
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که صدای خارج از آن نگران کننده نیست
11. He was perturbed that she didn't look happy.
[ترجمه ترگمان]نگران بود که او خوشحال به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]او ناراحت شد که او خوشحال نیست
[ترجمه گوگل]او ناراحت شد که او خوشحال نیست
12. He didn't seem unduly/overly perturbed by the news.
[ترجمه ترگمان]به نظر او بی جهت بود و بیش از حد در اخبار نگران به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]او ظاهرا به شدت نگران نیست / خبرهای فراوانی را به خود مشغول کرده است
[ترجمه گوگل]او ظاهرا به شدت نگران نیست / خبرهای فراوانی را به خود مشغول کرده است
13. Perturbed, he swung the cleaver viciously, chopping fowl after fowl into pieces.
[ترجمه ترگمان]perturbed، cleaver را با شریرانه تاب می داد و پرنده را بعد از مرغ ها تکه تکه می کرد
[ترجمه گوگل]مزخرف، او شیطانی را به زور چرخاند، سپس مرغ را بعد از مرغ به قطعات تقسیم کرد
[ترجمه گوگل]مزخرف، او شیطانی را به زور چرخاند، سپس مرغ را بعد از مرغ به قطعات تقسیم کرد
14. She seemed a little perturbed by these rumors.
[ترجمه ترگمان]از این شایعات کمی آشفته به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید کمی از این شایعات ناراحت شده بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید کمی از این شایعات ناراحت شده بود
15. Few appeared perturbed at beginning a new life in such unusual circumstances.
[ترجمه ترگمان]کم تر کسی از آغاز یک زندگی جدید در این شرایط غیر معمول نگران شده بود
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی غیرمعمول، چندین بار به نظر میرسید که زندگی جدیدی آغاز شود
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی غیرمعمول، چندین بار به نظر میرسید که زندگی جدیدی آغاز شود
پیشنهاد کاربران
بهم ریخته - آشفته
اختلال
آشفته _ به هم ریخته _ از هم پاشیده
( ( ( ///// ) ) )
( ( ( ///// ) ) )
منحرف
آشفته
perturbed ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: پریشیده
تعریف: حالت سامانهای که دچار پریشیدگی شده باشد
واژه مصوب: پریشیده
تعریف: حالت سامانهای که دچار پریشیدگی شده باشد
کلمات دیگر: