کلمه جو
صفحه اصلی

disarm


معنی : خلع سلاح کردن، به حالت اشتی درامدن، غیر مسلح کردن
معانی دیگر : خلع سلاح شدن یا کردن، جنگ افزار زدایی کردن، اسلحه (ی خود را) زمین گذاشتن، زراد زدایی کردن، بی زیان کردن، بی آزار کردن، آسیب زدایی کردن، بی ضرر کردن، تحبیب کردن

انگلیسی به فارسی

خلع سلاح کردن، به حالت اشتی درآمدن


خلع سلاح کردن


خلع سلاح، خلع سلاح کردن، به حالت اشتی درامدن، غیر مسلح کردن


انگلیسی به انگلیسی

• demilitarize, take away weapons; take away the power to injure or harm; charm, pacify, allay suspicions
to disarm people means to take away their weapons.
if a country or organization disarms, it gets rid of some of its weapons.
if an explosive device is disarmed, it is no longer dangerous because the detonator has been removed.
to disarm someone also means to cause them to feel less angry or hostile.
see also disarming.

مترادف و متضاد

خلع سلاح کردن (فعل)
disarm, unarm

به حالت اشتی درامدن (فعل)
disarm

غیر مسلح کردن (فعل)
disarm

render defenseless


Synonyms: conciliate, cripple, deactivate, debilitate, deescalate, demilitarize, demobilize, disable, disband, disqualify, incapacitate, invalidate, neutralize, occupy, pacify, paralyze, prostrate, skin, strip, subdue, subjugate, unarm, weaken


Antonyms: arm


persuade


Synonyms: allure, attract, bewitch, captivate, charm, coax, convince, enchant, fascinate, seduce, set at ease, unarm, urge, win over


جملات نمونه

1. Getting the rebels to disarm will not be easy.
[ترجمه ترگمان]گرفتن شورشیانی که خلع سلاح می شوند آسان نخواهد بود
[ترجمه گوگل]گرفتن شورشیان به خلع سلاح آسان نخواهد بود

2. It is difficult to persuade the superpowers to disarm.
[ترجمه ترگمان]متقاعد کردن قدرت های ویژه برای خلع سلاح کردن دشوار است
[ترجمه گوگل]دشوار است که ابرقدرت ها را به خلع سلاح متقاعد سازیم

3. The troops will not attempt to disarm the warring militias.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی در تلاش برای خلع سلاح شبه نظامیان درگیر نخواهند بود
[ترجمه گوگل]سربازان نتوانستند شبه نظامیان متخاصم را نابود کنند

4. The superpowers never agreed to disarm.
[ترجمه ترگمان]قدرت های ویژه هرگز قبول نکردند که خلع سلاح شوند
[ترجمه گوگل]ابرقدرت ها هرگز برای خلع سلاح موافق نیستند

5. The best way to disarm your critics is to make them laugh.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه خلع سلاح critics این است که آن ها را بخنداند
[ترجمه گوگل]بهترین روش برای خلع سلاح منتقدان شما این است که آنها را خنده کنید

6. The government was reluctant to disarm.
[ترجمه ترگمان]دولت تمایلی به خلع سلاح نداشت
[ترجمه گوگل]دولت تمایل به خلع سلاح داشت

7. Mary can always disarm us with one of her happy little smiles.
[ترجمه ترگمان]مری همیشه می تواند با یکی از لبخنده ای her ما را خلع سلاح کند
[ترجمه گوگل]مریم همیشه می تواند ما را با یک لبخند کوچک خوشحال کند

8. The superpowers are unlikely to disarm completely.
[ترجمه ترگمان]بعید است ابر قدرت کامل خلع سلاح شود
[ترجمه گوگل]بعید است که ابرقدرتها به طور کامل خلع سلاح شوند

9. A rhetorical device with which to disarm his critics?
[ترجمه ترگمان]یک وسیله بدیعی که منتقدان خود را خلع سلاح کند؟
[ترجمه گوگل]یک دستگاه لفاظی که بتواند منتقدان خود را خلع سلاح کند؟

10. The troopers then fanned out to disarm the blacks; two blacks were shot and two bayoneted in the process.
[ترجمه ترگمان]آن وقت سربازان فرار کردند تا سیاه پوستان را خلع سلاح کنند؛ دو سیاه پوست تیر خورده و دو تن در این فرآیند سرنیزه خورده بودند
[ترجمه گوگل]سپس سربازان فرانسوی را برای خلع سلاح سیاهپوستان آماده کرد دو سیاهپوست به ضرب گلوله کشته شد و دو نفر در این پرونده کشته شدند

11. This suspicion is hard to disarm, since that is indeed what some Conservative advocates of enlargement would like.
[ترجمه ترگمان]خلع سلاح این مظنون دشوار است زیرا این امر در واقع همان چیزی است که برخی از حامیان محافظه کار توسعه دهندگان آن را دوست دارند
[ترجمه گوگل]این سوء ظن دشوار است که خلع سلاح شود، زیرا این واقعا همان چیزی است که برخی از طرفداران محافظه کار در مورد گسترش آن می خواهند

12. The rest of the guerrillas were to disarm by Oct. 3
[ترجمه ترگمان]بقیه چریک ها تا روز سوم اکتبر خلع سلاح شدند
[ترجمه گوگل]بقیه چریکها تا 3 اکتبر بایستی خلع سلاح شوند

13. You can arm and disarm the alarm system using your own personal access code.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با استفاده از کد دسترسی شخصی خود سیستم هشدار را کنترل و خلع سلاح کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید با استفاده از کد دسترسی شخصی خود، سیستم زنگ خطر را باز و خلع سلاح کنید

14. The realistic alternative is to disarm imperialism by overthrowing it in its main bastions.
[ترجمه ترگمان]جایگزین واقع گرایانه آن است که امپریالیسم را با واژگون کردن آن در استحکامات اصلی خود خلع سلاح کند
[ترجمه گوگل]جایگزین واقع بینانه این است که امپریالیسم را با سرنگونی آن در حوزه های اصلی آن، بمانیم

15. U. N. peacekeepers will disarm both forces.
[ترجمه ترگمان]u ن حافظان صلح هر دو نیرو را خلع سلاح می کنند
[ترجمه گوگل]نیروهای حافظ صلح U N نیروهای هر دو را خلع سلاح خواهند کرد

The rebels were disarmed.

یاغیان خلع سلاح شدند.


Captured soldiers must be disarmed immediately.

سربازان اسیر باید فورا خلع سلاح شوند.


Her humility and cheerfullness disarmed all her enemies.

فروتنی و خوش‌رویی او همه‌ی دشمنانش را تحبیب می‌کرد.


پیشنهاد کاربران

خنثی کردن بمب


Disarm = to lay down weapons
To Put down weapons
To Put down arms

خلع سلاح کردن
به حالت آشتی درآمدن
Lay down the weapons


کلمات دیگر: