زنگ در، زنگ درخانه
doorbell
زنگ در، زنگ درخانه
انگلیسی به فارسی
زنگ درب
انگلیسی به انگلیسی
• bell located at the front door which is rung by visitors
a doorbell is a bell which you ring when you want the people inside a house to open the door.
bell at the entrance to a building which visitors ring to announce their arrival
a doorbell is a bell which you ring when you want the people inside a house to open the door.
bell at the entrance to a building which visitors ring to announce their arrival
مترادف و متضاد
Synonyms: buzzer, door knocker, ringer
chime
جملات نمونه
to ring the doorbell
زنگ در را زدن
1. the doorbell disrupted her cogitation
زنگ در ژرف اندیشی او را مختل کرد.
2. the doorbell rang
زنگ در به صدا درآمد.
3. the doorbell rang
زنگ در صدا کرد.
4. to ring the doorbell
زنگ در را زدن
5. to sound the doorbell
زنگ در را به صدا درآوردن
6. i heard the buzz of the doorbell
صدای زنگ در را شنیدم.
7. A ring at the doorbell announced the late arrival of Jack.
[ترجمه ترگمان]زنگ در زنگ ساعت زنگ ساعت جک را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]زنگ در زنگ زنگ اعلام کرد که اواخر ورود جک
[ترجمه گوگل]زنگ در زنگ زنگ اعلام کرد که اواخر ورود جک
8. He was aroused from his nap by the doorbell.
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ در به گوش رسید
[ترجمه گوگل]او از خواب بیدار شده توسط زنگ زنگ زد
[ترجمه گوگل]او از خواب بیدار شده توسط زنگ زنگ زد
9. He refused to answer the doorbell.
[ترجمه ترگمان]جواب زنگ در را نداد
[ترجمه گوگل]او حاضر به پاسخ به زنگ اتاق نیست
[ترجمه گوگل]او حاضر به پاسخ به زنگ اتاق نیست
10. I rang the doorbell but no one came.
[ترجمه فاطمه زهرا] زنگ در را زدم و کسی در را باز نکرد
[ترجمه ترگمان]زنگ در رو زدم اما کسی نیومد[ترجمه گوگل]من زنگ زنگ زدم ولی هیچی نشد
11. He was half undressed when the doorbell rang.
[ترجمه ترگمان]وقتی زنگ به صدا درآمد نصف لباس هایش را لخت کرد
[ترجمه گوگل]وقتی زنگ زنگ زد، نصفش کرد
[ترجمه گوگل]وقتی زنگ زنگ زد، نصفش کرد
12. I rang the doorbell several times but couldn't make anyone hear.
[ترجمه ترگمان]چندین بار زنگ در را زدم اما نمی توانستم کسی را بشنوم
[ترجمه گوگل]چند بار چند بار زنگ زنگ زدم، اما کسی نمیتواند کسی را بشنود
[ترجمه گوگل]چند بار چند بار زنگ زنگ زدم، اما کسی نمیتواند کسی را بشنود
13. Oh dear, there's the doorbell. See who it is, would you, darling.
[ترجمه ترگمان]اوه، عزیزم، زنگ در هست ببین کی هستی، مگه نه عزیزم؟
[ترجمه گوگل]آه عزیزم، زنگ میزند ببینید که چه کسی است، عزیزم
[ترجمه گوگل]آه عزیزم، زنگ میزند ببینید که چه کسی است، عزیزم
14. The doorbell rang and there was Chris, all dressed up to the nines.
[ترجمه ترگمان]زنگ در زنگ زد و \"کریس\" بود، همه لباس رو پوشیده بود
[ترجمه گوگل]زنگ زنگ زنگ زد و کریس هم تمام شد، همه لباس ها تا ده ها بود
[ترجمه گوگل]زنگ زنگ زنگ زد و کریس هم تمام شد، همه لباس ها تا ده ها بود
15. She hurried to answer the doorbell.
[ترجمه ترگمان]او با عجله به طرف در ورودی رفت
[ترجمه گوگل]او عجله کرد تا به زنگ درب پاسخ دهد
[ترجمه گوگل]او عجله کرد تا به زنگ درب پاسخ دهد
16. I rang the doorbell. Ding-dong! No answer.
[ترجمه ترگمان]زنگ در را زدم ! دینگ دانگ جوابی نیامد
[ترجمه گوگل]زنگ زنگ زدم دینگ دونگ! بدون جواب
[ترجمه گوگل]زنگ زنگ زدم دینگ دونگ! بدون جواب
پیشنهاد کاربران
در زنگ
زنگ در
زنگ در میشه
زنگ در خانه میشه=Bell at home
زنگ در خانه میشه=Bell at home
کلمات دیگر: