اذیت کردن، کسی را دست انداختن، ازار دادن، سخنان نیشدارگفتن، پوشدادن مو، طنازی کردن
teasing
انگلیسی به فارسی
جملات نمونه
1. the children's teasing enraged the dog
مسخره بازی بچه ها سگ را دیوانه کرد.
2. dad, jahangir is teasing me!
آقاجون،جهانگیر دارد مرا اذیت می کند!
3. she took delight in teasing her brother
او از دست انداختن برادرش شادکام می شد.
پیشنهاد کاربران
تحقیر کردن ، اذیت کردن
سر به سر گذاشتن
مسخره کردن
مسخره کردن
دست انداختن
سرب سر گذاشتن
دست انداختن
سرب سر گذاشتن
کلمات دیگر: