کلمه جو
صفحه اصلی

avaricious


معنی : خسیس، ازمند، حریص، طماع، زیادهجو
معانی دیگر : آزمند، طمعکار، عاشق دارایی

انگلیسی به فارسی

حریص، آزمند، طماع، زیاده‌جو


جادوگر، ازمند، حریص، خسیس، طماع، زیادهجو


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: avariciously (adv.), avariciousness (n.)
• : تعریف: marked by avarice; greedy, esp. for wealth; grasping.
مشابه: covetous, grasping, greedy, sordid

- The avaricious relatives fawned over their aging aunt in the hope of inheriting some of her wealth.
[ترجمه ترگمان] خویشاوندان حریص به امید به ارث بردن ثروت خود، نسبت به عمه سالخورده خود تملق می گفتند
[ترجمه گوگل] خواران زرق و برق دار بیش از عمه سالخورده خود را به امید به ارث بردن برخی از ثروت خود

• greedy, desiring power or wealth
someone who is avaricious is very greedy for money.

مترادف و متضاد

خسیس (صفت)
abject, base, ignoble, vile, stingy, miserly, mean, parsimonious, avaricious, hard, tight, penurious, base-minded, base-spirited, costive, dastard, sordid, skimpy, niggardly, ungenerous

ازمند (صفت)
avaricious, avid, greedy, covetous, cormorant

حریص (صفت)
avaricious, eager, avid, fierce, greedy, voracious, hungry, esurient, sharp-set, perfervid, self-covetous

طماع (صفت)
avaricious, greedy, covetous, ravenous, vulturine

زیاده جو (صفت)
avaricious

greedy


Synonyms: covetous, gluttonous, hoarding, money-grubbing, pleonectic, predatory, rapacious, selfish, tight


جملات نمونه

1. he is avaricious and will do anything for money
او آزمند است و برای پول به هر کاری تن در می دهد.

2. He sacrificed his own career so that his avaricious brother could succeed.
[ترجمه ترگمان]شغل خود را فدای او کرد تا برادرش موفق شود
[ترجمه گوگل]او کار خود را فدا کرد تا برادر زرق و برقش او بتواند موفق شود

3. meanly avaricious and mercenary.
[ترجمه ترگمان]meanly و حریص و اجیر شده بود
[ترجمه گوگل]به طور متوسط ​​مزدور و مزدور

4. He is wonderfully avaricious, devious and a genius at avoiding parting with even a sou, all to great comic effect.
[ترجمه ترگمان]او فوق العاده حریص، devious و نابغه است که با حتی یک پول سیاه از هم جدا نشود
[ترجمه گوگل]او فوق العاده باهوش، غریب و نابغه است که اجتناب از پریشان شدن با حتی یک سو، همه را به اثر کمیک عالی

5. It was as if Gillray's avaricious monarch was more of an affront than the voluptuary suffering from the horrors of dissipation.
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که امپراطور حریص و حریص بیشتر از خوشی و خوشی و خوشی و خوشی و خوشی از خوشی و خوشی به هدر می رود
[ترجمه گوگل]همانطور بود که پادشاه زرنگ Gillray بیشتر عصبانی بود از مومیایی که از وحشت از بین بردن رنج می برد

6. When the citizens are avaricious, cowardly, pusillanimous, and love repose more than freedom, they do not hold out against the redoubled efforts of the government.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شهروندان حریص، بزدل، بزدل، و عشق بیش از آزادی هستند، در برابر تلاش های مضاعف دولت مقاومت نمی کنند
[ترجمه گوگل]وقتی که شهروندان شجاع، بی رحمانه، بی رحمانه و عشق بیش از آزادی به سر می برند، در برابر تلاش های دوجانبه دولت قرار نمی گیرند

7. It's not the Agriculture Ministry but the avaricious enterprises that should be responsible for the accident.
[ترجمه ترگمان]وزارت کشاورزی نیست، بلکه شرکت های حریص هستند که باید مسئول این حادثه باشند
[ترجمه گوگل]این وزارت کشاورزی نیست، بلکه شرکت های پر زحمت که باید مسئولیت تصادف را داشته باشند

8. To an avaricious father, a prodigal son.
[ترجمه ترگمان] برای یه پدر حریص، پسر prodigal
[ترجمه گوگل]پدر پدربزرگ، پسر فداکار

9. The gentleman is also avaricious, much less pass student.
[ترجمه ترگمان]این آقا هم خسیس است، از محصل کم تر هم کم تر است
[ترجمه گوگل]نجیب زاده نیز خوش شانسی است، بسیار کمتر دانشجویان را گذراندند

10. She is an avaricious person and seldom helps others.
[ترجمه ترگمان]او خسیس است و به ندرت به دیگران کمک می کند
[ترجمه گوگل]او یک فرد مضطرب است و به ندرت به دیگران کمک می کند

11. Exceedingly eager for material gain; avaricious.
[ترجمه ترگمان]فوق العاده مشتاق برای منافع مادی، حریص بودن
[ترجمه گوگل]بیش از حد مشتاق برای به دست آوردن مواد؛ جادوگر

12. Tis the counsel of an avaricious man to beggars.
[ترجمه ترگمان]این پند و اندرز یک مرد حریص برای گدایان است
[ترجمه گوگل]مشاوره یک مرد شایسته به گداها

13. These priests are all thus, greedy and avaricious.
[ترجمه ترگمان]این کشیشان همه حریص و حریص هستند
[ترجمه گوگل]اینها همه کشیش ها هستند، حریصانه و باهوش هستند

14. He was insatiably avaricious the more he got, the more he wanted to have.
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر آزمند می شد، هر چه بیشتر دوست می داشت
[ترجمه گوگل]او به طرز غیرمعمولی زحمت بیشتری کشید و بیشتر او می خواست

15. They are avaricious and will do anything for money.
[ترجمه ترگمان]آن ها حریص هستند و هر کاری را برای پول انجام می دهند
[ترجمه گوگل]آنها خوش شانسی هستند و هر کاری برای پول انجام می دهند

He is avaricious and will do anything for money.

او آزمند است و برای پول به هر کاری تن در می‌دهد.


پیشنهاد کاربران

زیاده خواه

مسابقه اى، قابل رقابت، رقابتیسبقت جو



کلمات دیگر: