1. The reforms were attacked in a highly polemical piece in the 'New Yorker'.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات در یک قطعه بسیار بحث برانگیز در نیویورکر مورد حمله قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]اصلاحات در یک قطعه بسیار بحث انگیز در نیویورکر مورد حمله قرار گرفت
2. No one else used photomontage as a polemical medium so consistently and with such audacious cunning as he did.
[ترجمه ترگمان]کس دیگری آن را به عنوان یک محیط polemical که به طور پیوسته و با زیرکی و مکر و حیله به کار برده بود، به کار نمی برد
[ترجمه گوگل]هیچکس دیگر به عنوان یک محیط انتقادی به عنوان یک مؤلفه ی عکس، به طور مداوم و با چنین حیله گر ظاهری به کار نگرفت
3. Aristotle once recommended to the would-be polemical orator that paradox could be effective.
[ترجمه ترگمان]ارسطو زمانی توصیه کرد که خطیب جدی باشد که تناقض می تواند موثر باشد
[ترجمه گوگل]ارسطو یک بار به توصیف نظری متقابل پیشنهاد کرد که پارادوکس میتواند مؤثر باشد
4. A polemical note is sounded in the unsigned preface.
[ترجمه ترگمان]یک یادداشت مجادله ای در مقدمه بدون امضا به گوش می رسد
[ترجمه گوگل]یک یادداشت انتقادی در مقدمه بدون علامت صدق می کند
5. Setting aside the polemical aspects of his argument, Honderich's thesis boils down to three points.
[ترجمه ترگمان]با کنار گذاشتن جنبه های مجادله ای بحث خود، پایان نامه Honderich به سه نکته ختم می شود
[ترجمه گوگل]با کنار گذاشتن جنبه های بحث و جدال استدلال خود، پایان نامه هندریچ به سه امتیاز می پردازد
6. Yakovlev acquiesced in this polemical and unfounded notion.
[ترجمه ترگمان]Yakovlev در این روش جدلی و بی اساس موافقت کرد
[ترجمه گوگل]یکلوف در این مفهوم شرطی و بی اساس توافق کرد
7. Yergin is careful in his analysis and never polemical.
[ترجمه ترگمان]Yergin در تحلیل خود محتاط است و هرگز جدلی نیست
[ترجمه گوگل]یرگین در تجزیه و تحلیل و بحث و جدل هرگز مراقب است
8. These anecdotes take the edge off the polemical intensity a reader might expect from the book's title, "Higher Education?
[ترجمه ترگمان]این داستان ها لبه the polemical را که خواننده ممکن است از عنوان کتاب، \"آموزش عالی\" انتظار داشته باشد، به خود می گیرند
[ترجمه گوگل]این سخنرانی ها را به شدت مورد انتقاد قرار می دهد که ممکن است خواننده از عنوان کتاب �آموزش عالی� انتظار داشته باشد؟
9. Christopher Hitchens, a polemical atheist, called her "Hell's Angel".
[ترجمه ترگمان]\"کریستوفر Hitchens\"، یک ملحد polemical، او را \"فرشته جهنم\" نامید
[ترجمه گوگل]کریستوفر هیتنز، خدای متعال، به نام او فرشته جهنم است
10. It is easy to be polemical about communism.
[ترجمه ترگمان]محکم بودن در مورد کمونیسم ساده است
[ترجمه گوگل]آسان است که درباره کمونیسم بحث کنیم
11. It also codified a polemical line that has, unexpectedly, become a war horse of hawkish bloggers.
[ترجمه ترگمان]این کشور همچنین یک خط جدلی را تدوین کرده است که به طور غیرمنتظره ای به اسب جنگی وبلاگ نویسان hawkish تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]همچنین یک خط مشی را که به طور غیرمنتظره ای تبدیل به یک اسب جنگی از وبلاگ نویسان دست و پا چلفتی شده است، تصویب کرد
12. After the airing of the polemical documentary on Swedish TV, Mr Kamprad retorted that "tax efficiency" was a natural part of the company's low-cost culture.
[ترجمه ترگمان]پس از پخش مستند جنجالی در تلویزیون سوئد، آقای Kamprad در پاسخ گفت که \"کارایی مالیاتی\" بخش طبیعی فرهنگ کم هزینه این شرکت بوده است
[ترجمه گوگل]آقای کاپاپراس پس از پخش مستندهای بحث برانگیز در تلویزیون سوئدی، اظهار داشت که 'بازدهی مالیاتی' بخشی طبیعی از فرهنگ کم هزینه شرکت است
13. The letter was probably written for polemical impact. It is scarcely credible.
[ترجمه ترگمان]این نامه احتمالا برای تاثیر مجادله ای نوشته شده است باورکردنی نیست
[ترجمه گوگل]این نامه احتمالا برای تاثیرات انتقادی نوشته شده است این به سختی قابل اعتماد است
14. Daniels is at his best when he's cool and direct, rather than combative and polemical.
[ترجمه ترگمان]دانیلز در بهترین حالت خود هنگامی که سرد و مستقیم است، به جای مبارزه و مجادله بر سر کارش است
[ترجمه گوگل]دانیلز در بهترین حالت خود است، زمانی که او خشن و مستقیم است، نه مبارز و فریبکارانه