1. irksome tasks
کارهای رنج آور
2. his irksome caution and slowness
احتیاط و آهسته کاری خسته کننده ی او
3. However, the door has an irksome magical effect: a variety of a Rune of Renewal is etched into the wood.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در در یک تاثیر جادویی دردآور است: انواعی از a Renewal در چوب حکاکی شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، درب دارای یک اثر جادویی مبهم است: انواع از Rune of Renewal به چوب آغشته است
4. This must have been irksome for them, but Mrs Webster accepted it as her war work with good grace.
[ترجمه ترگمان]این باید برای آن ها خسته کننده باشد، اما خانم و ستر آن را به عنوان جنگ با شکوه پذیرفته بود
[ترجمه گوگل]این باید برای آنها ناراحت کننده باشد، اما خانم وبستر آن را به عنوان کار جنگی خود با فضل خوب پذیرفت
5. The presentation is intriguing, the text mostly irksome.
[ترجمه ترگمان]معرفی جذاب است، متن اغلب دردآور است
[ترجمه گوگل]این نمایش جذاب است، متن اغلب ناراحت کننده است
6. I found the restrictions irksome.
[ترجمه ترگمان]من این محدودیت ها را کسالت آور یافتم
[ترجمه گوگل]من محدودیت ها را ناراحت کردم
7. The two most obvious and irksome are subjection to satraps and extortion of tribute, including personal military service.
[ترجمه ترگمان]دو مورد کاملا بدیهی و رنج آور در حال تسلیم شدن با satraps و اخاذی از جمله خدمات نظامی شخصی است
[ترجمه گوگل]دو آشکار ترین و بی رحمانه، تحت تعقیب ساتراپ ها و اخاذی از ادای احترام هستند، از جمله خدمات نظامی شخصی
8. It is irksome to listen to his constant complaints.
[ترجمه ترگمان]گوش دادن به شکایت های همیشگی او کسالت آور است
[ترجمه گوگل]این ناراحتی است که به شکایات ثابت خود گوش فرا دهید
9. There is certainly much work which is exceedingly irksome.
[ترجمه ترگمان]مسلما کاره ای زیادی هست که بی نهایت ملال آور است
[ترجمه گوگل]قطعا کار بسیار بزرگی است که بسیار ناراحت کننده است
10. And then all ties were irksome, all earthly attachments unnecessary.
[ترجمه ترگمان]و از آن گذشته، همه روابط ملال آور بود، و تمام attachments غیر ضروری و غیر ضروری بود
[ترجمه گوگل]و سپس تمام روابط خفیف بود، همه دلبستگی های زمین غیر ضروری بود
11. What an irksome task the writing of long letters is.
[ترجمه ترگمان]نوشتن نامه های طولانی چقدر خسته کننده است
[ترجمه گوگل]یک کار خسته کننده نوشتن نامه های طولانی است
12. It was too irksome to lie there, harassing my brain with a hundred idle misgivings.
[ترجمه ترگمان]خوابیدن در آنجا خیلی ناراحت کننده بود، با یک صد و یک misgivings بی هوده مغزم را آزار می داد
[ترجمه گوگل]این خیلی ناراحت کننده بود که در آنجا دروغ بگویم، آزار و اذیت مغز من با یک صد ناراحتی بیهوده است
13. The irksome process of ingrown hair removal is not like it used to be.
[ترجمه ترگمان]فرآیند آزار دهنده موهای ingrown مثل این نیست که قبلا بوده باشد
[ترجمه گوگل]فرآیند ناخوشایند از بین بردن موهای زودرس موثر نیست
14. I find it really irksome when people jump in front of me in a line.
[ترجمه ترگمان]خیلی ناراحت کننده است که وقتی مردم جلوی من در یک صف می ایستند، خیلی ناراحت کننده است
[ترجمه گوگل]من آن را واقعا عجیب و غریب زمانی که مردم در مقابل من در یک خط پرش
15. After five minutes of irksome and constrained conversation, they heard the sound of slippered feet approaching rapidly.
[ترجمه ترگمان]پس از پنج دقیقه گفتگوی مفصل و constrained صدای پایی به گوش رسید که به سرعت نزدیک می شد
[ترجمه گوگل]پس از پنج دقیقه از گفت و گو بی نظیر و محدود، آنها صدای پای لغزنده را به سرعت در حال شنیدن شنیدند