کلمه جو
صفحه اصلی

manifestly


بطور معلوم، آشکارا

انگلیسی به فارسی

آشکارا


انگلیسی به انگلیسی

• evidently, clearly, obviously, unmistakably

جملات نمونه

1. She manifestly failed to last the mile and a half of the race.
[ترجمه ترگمان]او تقریبا یک میل و نیمی از مسابقه را شکست داده بود
[ترجمه گوگل]او آشکارا نتوانست آخرین و نیم مسابقه را ادامه دهد

2. The government has manifestly failed to raise educational standards, despite its commitment to do so.
[ترجمه ترگمان]دولت به رغم تعهدات خود برای انجام این کار، به وضوح موفق به افزایش استانداردهای آموزشی نشد
[ترجمه گوگل]علیرغم تمایل به انجام این کار، دولت به طور قابل توجهی موفق به ایجاد استانداردهای آموزشی نشده است

3. The party has manifestly failed to achieve its goal.
[ترجمه ترگمان]این حزب به وضوح نتوانسته است به هدف خود دست پیدا کند
[ترجمه گوگل]حزب به وضوح موفق به رسیدن به هدف خود نشده است

4. In the football world this manifestly unsuccessful administration would have been on its bike years ago.
[ترجمه ترگمان]در دنیای فوتبال این دولت ناموفق سال ها پیش روی موتورش افتاده بود
[ترجمه گوگل]در جهان فوتبال این اداره آشکارا ناموفق در سالهای قبل در دوچرخه خود بوده است

5. On his last point, Labour has manifestly failed to square the circle.
[ترجمه ترگمان]در آخرین مرحله او، حذب نیروی کار به وضوح نتوانسته است دایره را میدان دهد
[ترجمه گوگل]در آخرین نکته، کار به وضوح موفق به قرار دادن دایره نیست

6. To eat the pudding manifestly compromises your fitness for battle and ascent.
[ترجمه ترگمان]خوردن این پودینگ به طور واضح تناسب و صعود شما را به خطر می اندازد
[ترجمه گوگل]برای خوردن پودینگ آشکارا تناسب اندام شما را برای نبرد و صعود به خطر می اندازد

7. Such people manifestly lack those human characteristics a society both produces in its members and relies on for its continued existence.
[ترجمه ترگمان]چنین افرادی به وضوح فاقد ویژگی های انسانی هستند که هر دو در اعضای خود تولید می کنند و برای ادامه حیات خود اتکا دارند
[ترجمه گوگل]چنین افرادی آشکارا از ویژگیهای انسانی که جامعه در اعضای آن تولید می کند، بی فایده است و از وجود آن ادامه می یابد

8. Manifestly so vast a body does not collapse overnight and much of the decline can be masked for decades.
[ترجمه ترگمان]به طوری که بدن در طول یک شبه سقوط نمی کند و بسیاری از این کاهش را می توان برای چند دهه پوشش داد
[ترجمه گوگل]بدیهی است که یک بدن یک شب نزول نمی کند و بسیاری از این کاهش می تواند برای دهه ها پوشیده شود

9. This is something manifestly absent from all computer systems that have been constructed to date.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که به وضوح از تمام سیستم های کامپیوتری که تا به امروز ساخته شده اند وجود ندارد
[ترجمه گوگل]این چیزی است که به طور آشکار در همه سیستم های کامپیوتری که تا به امروز ساخته شده وجود ندارد

10. Britain has been a loser country in a manifestly unfair trade environment.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا در یک محیط تجاری آشکارا ناعادلانه کشور بازنده بوده است
[ترجمه گوگل]بریتانیا در یک محیط تجاری به طور ناعادلانه کشور غرق شده است

11. That policy has been manifestly successful over the past 12 months in reducing the rate of inflation to 7 percent.
[ترجمه ترگمان]این سیاست در طی ۱۲ ماه گذشته در کاهش نرخ تورم تا ۷ درصد موفق بوده است
[ترجمه گوگل]این سیاست طی 12 ماه گذشته به طور قابل توجهی در کاهش نرخ تورم تا 7 درصد موفق بوده است

12. Manifestly, we have no effective deterrent for hooligan crime, or we would not be debating the issue.
[ترجمه ترگمان]Manifestly، ما هیچ مانع موثر برای جنایت hooligan نداریم، یا در مورد این موضوع بحث نخواهیم کرد
[ترجمه گوگل]آشکارا، ما هیچ مانعی موثر برای جرایم وحشیانه ای نداریم، یا ما نمی توانیم این موضوع را مورد بحث قرار دهیم

13. The statement is manifestly false.
[ترجمه ترگمان]این حرف آشکارا غلط است
[ترجمه گوگل]بیانیه به طور آشکار دروغین است

14. His vanity sticks out so manifestly that it is evident to all.
[ترجمه ترگمان]غرور و خودبینی او چنان آشکار است که آشکارا آشکار است
[ترجمه گوگل]غرور او به وضوح نشان می دهد که برای همه آشکار است

15. Manifestly this intercommunicating series of Judaized communities had very great financial and political facilities.
[ترجمه ترگمان]Manifestly این مجموعه intercommunicating از جوامع Judaized دارای امکانات مالی و مالی بسیار بالایی برخوردار بودند
[ترجمه گوگل]این مجموعه بی ارتباط از جوامع یهودیت به روشنی از امکانات مالی و سیاسی بسیار بالایی برخوردار بود

پیشنهاد کاربران

ظاهرا


آشکارا، به وضوح
very obviously= خیلی . واضح


کلمات دیگر: